ببر یک‌ ،عیبجوی‌ یاغی‌ است‌ و همیشه‌ در حال‌ طغیان‌ بر ضد قدرت‌ های‌ مستقر است‌ ، کیفیتی‌ که‌ انقلابات‌ را بوجود میاورد . او ،همیشه‌ می‌ خواهد رهبر باشد اما بدبختانه‌ همچنانکه‌ برای‌ بیشتر رهبرها پیش‌ میاید فاقد آن‌ شایستگی‌ است‌ که‌ منجر به‌ جلب‌ اعتماد دیگران‌ می‌ شود . او همیشه‌ اولین‌ کسی‌ است‌ که‌ قصد حرکت‌ می‌ کند اما چه‌ در کار اجتماعی‌ و چه‌ درمسائل‌ عشقی‌ احتیاط‌ اطرافیان‌ را وامیدارد که‌ قبل‌ از تبعیت‌ از او فکر کنند و حتی‌ گاهی‌ او را از حرکت‌ بازدارند . برای‌ افرادی‌ که‌ از ببر پیروی‌ می‌ کنند اغلب‌ نگرانی‌ از عاقبت‌ماجرا وجود دارد . او همیشه‌ در روی‌ لبه‌ است‌ و گاهی‌ اوقات‌ هدفها و خطراتی‌ را دنبال‌ می‌ کند که‌ صرفا"ناشی‌ از روحیه‌ ماجراجوئی‌ ، بی‌ پروائی‌ و تهور بی‌ جا و عدم‌ حس‌مسئولیت‌ است‌ . مقاومت‌ همیشگی‌ در مقابل‌ ببر بسیار سخت‌ است‌ زیرا او شخصیت‌ جاذبی‌ دارد و روحیه‌ فرمانروائی‌ به‌ او شخصیت‌ جالبی‌ اعطاکرده‌ است‌ . مردم‌ خواه‌ نا خواه‌به‌ او احترام‌ می‌ گذارند . حتی‌ دشمنانش‌ نیز از این‌ احساس‌ بری‌ نیستند . ببردوست‌ دارد همه‌ از او اطاعت‌ کنند و از چیزی‌ که‌ متنفر است‌ اطاعت‌ از دیگری‌ . هیچکس‌ جرات‌ ندارد به‌ او دستور بدهد . اما اگر بتواند قبل‌ از شروع‌ به‌ هر کاری‌ اندکی‌ فکر کند و گوش‌ به‌ نصایح‌ اطرافیانش‌ بدهد مسلما"به‌ موفقیتها ی‌ بزرگی‌ خواهد رسید . ببر با تکیه‌ بر صفات‌جنگجوئی‌ ، یاغی‌ گری‌ و جرأت‌ فراوانش‌ هر کاری‌ را که‌ تعهد کند تا پایان‌ ، حتی‌ پایانی‌ تلخ‌ ، تعقیب‌ می‌ کند،سر سخت‌ و لجوج‌ است‌ . همیشه‌ جنگ‌ را شخصا"شروع‌ می‌ کندو گاه‌ تا سر حد پستی‌ پیش‌ می‌ رود و اغلب‌ در حال‌ ستیز است‌ . اما با اینکه‌ در بعضی‌ موارد خودخواه‌ است‌ با این‌ حال‌ لیاقت‌ بخششهای‌ بزرگ‌ را دارد و حتی‌ گاهی‌ به‌ مقیاسی‌ وسیع‌ رعایت‌ حال‌ دیگران‌ را می‌ کند . اما نباید فراموش‌ کرد که‌ معمولا باریک‌ بین‌ است‌ و کمتر به‌ کسی‌ اعتماد می‌ کند . ببر همیشه‌ در جای‌ یک‌ رهبر قرار می‌ گیرد . او نسبت‌ به‌تمام‌ قدرتهای‌ مستقر و شخصیتهای‌ قراردادی‌ اجتماع‌ احساس‌ ستیز می‌ کند و از تمام‌ افرادی‌ که‌ بدنبال‌ یک‌ زندگی‌ بی‌ درد سر هستند نفرت‌ دارد . بر خلاف‌ تصور عمومی‌ ببر دربسیاری‌ موارد در لحظات‌ اخذ تصمیمات‌ مهم‌ دچار احساس‌ تأمل‌ می‌ شود و این‌ حالت‌ آنقدر در او ادامه‌ می‌ یابد تا وقتی‌ که‌ کاملا"دیر شده‌ باشد . بعنوان‌ یک‌ فرمانده‌ نظامی‌ و یا سرپرست‌ واحدهای‌ صنعتی‌ استعداد قابل‌ ملاحظه‌ ای‌ از خود نشان‌ می‌ دهد . و بعضی‌ اوقات‌ گانگستر مخوفی‌ می‌ شود زیرا او تمام‌ مشاغلی‌ را که‌ مستلزم‌ خطر کردن‌ است‌ می‌پرستد . خانم‌ ببرها هم‌ از این‌ قاعده‌ مستثنی‌ نیستند و معمولا"بدنبال‌ افکار جدید می‌ روند ، با قراردادهای‌ اجتماعی‌ مخالفت‌ می‌ کنند وبرای‌ آنچه‌ که‌ بنظرشان‌ صحیح‌ بیاید می‌ جنگند . گرچه‌که‌ ببر بطور مستقیم‌ توجهی‌ به‌ پول‌ و ثروت‌ ندارد ولی‌ معمولا"،به‌ مقدار قابل‌ توجهی‌ پول‌ بدست‌ میاورد . او قبل‌ از هر چیز مرد عمل‌ است‌ و باید گفت‌ تقدیر نسبت‌ به‌ او نظر مساعدی‌ دارد)هیچکس‌ باور نمی‌ کرد که‌ ملکه‌ الیزابت‌ دوم‌ وقتی‌ در سال‌ 1925 سال‌ ببر به‌ نیا آمد یک‌ ر وز به‌ سلطنت‌ برسد( . جالب‌ اینکه‌ این‌ سرباز جنگجو ، انسان‌ حساس‌ و زودنجی‌ است‌ و اکثرا"خود را میکاود و روانکاوی‌ می‌ کند . او توانائی‌ در گیری‌ در مسائل‌ بزرگ‌ عشقی‌ را دارد . اما از آنجاکه‌ در این‌ زمینه‌ نیز سخت‌ و جدی‌ است‌ کمتر با شادیهای‌ عاشقانه‌ روبرو می‌ شود . خانم‌ ببر ها ماجراهای‌ عشقی‌ زیادی‌ در زندگی‌ دارند که‌ اغلب‌ به‌ پایان‌ نامساعدی‌ منجر می‌ شود . ببر می‌ تواند با اسب‌ درستکار رابطه‌ خوبی‌ داشته‌ باشد . همزیستی‌ اژدها و ببر بعنوان‌ دو شخصیت‌ قوی‌ و محتاط‌ نیز می‌ تواند جالب‌ باشد و یا با سگ‌ که‌ در فراز و نشیب‌ زندگی‌ همیشه‌ در کنار ببرباقی‌ می‌ ماند و از افکاروعقاید او حمایت‌ می‌ کند . ببر باید از مارها احتراز کند که‌ بسیار بر عقل‌ و اندیشه‌ تکیه‌ دارند و همچنین‌ از میمون‌ که‌ برای‌ ببر علامتی‌ موذی‌ است‌ . چه‌ در عشق‌ و چه‌ در کارمیمون‌ ماهرانه‌ ببر را دست‌ خواهد انداخت‌ و این‌ به‌ ببر صدمه‌ خواهدزد . گاو نیز با ببر سازگار نیست‌ زیرا از ببر قویتر است‌ و آنقدر باو میتازد تا او را از بین‌ ببرد . اگر یک‌ گاو و یک‌ ببر در زیر یک‌ سقف‌ با هم‌ زندگی‌ کنند بالاخره‌ این‌ ببر است‌ که‌ قبل‌ از نابود دن‌ باید خانه‌ را ترک‌ کند . گربه‌ نیز هرگز موفق‌ به‌ ایجاد یک‌ خانه‌ راحت‌ با ببر نخواهد شد .یک‌ افسانه‌ قدیمی‌ چینی‌ می‌ گوید گربه‌ همیشه‌ ببر را خواهد آزرد . زیرا گربه‌ قادر است‌ به‌ شاخه‌ ای‌ بلندتر بپرد ، جائی‌ که‌ ببر درشت‌ اندام‌ قادر به‌ صعود به‌ آن‌ نیست‌ . در نتیجه‌همیشه‌ این‌ گربه‌ است‌ که‌ از ببر سواری‌ خواهند گرفت‌ . اما جالب‌ این‌ است‌ که‌ این‌ دو علامت‌ بخوبی‌ همدیگر را درک‌ می‌ کنندزیرا در واقع‌ از یک‌ تیره‌ هستند . دوره‌ کودکی‌ ببرآرام‌ و بدون‌ ناراحتی‌ خواهد گذشت‌ در حالیکه‌ دوره‌ جوانی‌ او پر است‌ از ناملایمات‌ و ماجراهای‌ مختلف‌ . انواع‌ مشکلات‌ در سر راه‌ او وجود دارد مشکلات‌ مادی‌ ، خانوادگی‌ ، ازدواج‌ ومشکلات‌ بزرگ‌ عشقی‌ . البته‌ هیچ‌ یک‌ این‌ ماجراها ببررا در زیر فشار خود خرد نخواهد کرد . ولی‌ اگر ببر با مهارت‌ قادر به‌ حل‌ آنها نباشد انعکاس‌ آنها در سومین‌ قسمت‌ زندگیش‌ به‌ چشم‌ خواهد خورد . و اگر بتواند از سد ماجراها بگذرد و به‌ پیری‌ برسد مسلما"پیری‌ پر از صلح‌ و آسایشی‌ به‌ انتظار اوست‌ . زندگی‌ ببربه‌ این‌ بستگی‌ دارد که‌ در روز بدنیا آمده‌ باشد یا در شب‌ . ببرهای‌ شب‌ بخصوص‌ آنها که‌ در نیمه‌ های‌ شب‌ بدنیا آمده‌ اند زندگی‌ آرامتری‌ خواهند داشت‌ و در تمام‌ دوران‌ زندگی‌ از افتادن‌ به‌ دامها و تله‌ ها مصون‌ خواهند بود و زندگی‌ هیجان‌ انگیز کمتری‌ در انتظار آنهاست‌ . ببرهای‌ روز بخصوص‌ آنهائی‌ که‌ در نیمه‌ روز بدنیا آمده‌ اند زندگی‌ پر از ماجرا و طوفان‌ و خطرات‌ در پیش‌ خواهند داشت‌ . اما ببر بواسطه‌ هیچ‌ یک‌ از این‌ ماجراها به‌ غم‌ دچار نخواهد شد . او ،عاشق‌ ماجراست‌ و سرنوشت‌ او این‌ است‌ که‌ همه‌ این‌ مشکلات‌ را براحتی‌ از سر بگذراند . اساسا"راه‌ دیگری‌ برای‌ ببرمتصور نیست‌ . تحولات‌ گوناگون‌ و شهوات‌ ناگهانی‌ ارزشهائی‌ است‌ که‌ او را بخود جلب‌ می‌ کند و عشق‌ او به‌ قبول‌ خطر لاجرم‌ او را به‌ قمار با زندگیش‌ می‌ کشاند و نه‌ یکبار بلکه‌ بارها . ببر قهرمان‌ مرگهای‌ ناگهانی‌ و خشن‌ است‌ . اما در عین‌ حال‌ او انسانی‌ است‌ با علامتی‌ مبارک‌ . هیج‌ کس‌ به‌ اندازه‌ ببر از زندگی‌ لذت‌ نمی‌ برد . برای‌ مردم‌ آسیای‌ جنوب‌ شرقی‌ ببرعلامت‌ نیکوئی‌ است‌ . او علامت‌ بزرگترین‌ قدرتهای‌ روی‌ زمین‌ است‌ و رمز حفاظت‌ و حمایت‌ برای‌ زندگی‌ بشری‌ . یک‌ ببر در خانه‌ سه‌ خطر را به‌ حداقل‌ می‌ رساند . دزدی‌ ، آتش‌ سوزی‌ و آزار ارواح‌ خبیث‌ و بالاخره‌ اگر دو ببر در زیر یک‌ سقف‌ زندگی‌ کنندیکی‌ از آن‌ دو باید خانه‌ را ترک کند.