۷۷۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طالع بینی پارسی» ثبت شده است

مرد هندی فروردین

سیاره مریخ به آنها عضله و هیکل عالی بخشیده و از آنجا که به هوای آزاد علاقه زیادی دارند ، حتی در زمستان هم پوستشان برنزه است . موهای این مردان آتشین معمولاً روشن بور است و اگر پوستشان روشن باشد کک مک های ملیحی دارند . بزرگترین موهبتی که مرد متولد فروردین از آن برخوردار است به ابروهایش مربوط میشود که شبیه شاخهای قوچ است. متأسفانه برخی از آنها با گذشت زمان زجر می کشند و چهره جذاب آنها تغییر می کند و به آدمی لاغر مردنی و ناخوش تبدیل میشوند.
پیش از آنکه تصمیم بگیرید مرد متولد این برج درست همان چیزی است که گفته شد. احساسات خود را کنترل کنید . همه متولدین صورت فلکی حمل قبل از آنکه درگیر تجربه های عاطفی شوند ، باید دوباره فکر کنند . چون هر نوع مشارکت و همکاری ، حتی مشارکتهای تجاری می تواند برای آنها مشکل ساز باشد. متولد این برج فراموش می کند که همکارانش نیز درکنار او هستند . او می خواهد قرص و محکم و برنده باشد ، حتی گاهی ازیاد می برد که برای نان بیار کباب ببر بازی کردن هم باید دو نفر بود .
متولد این نشانه بسیار شتابزده و نا شکبیا است . مرد متولد این برج انتظار را دوست ندارد ( برای هیچ چیز ) . اگر فکری در سر دارد می خواهد همین حالا به انجام برساند و تا هفته آینده صبر نمی کند . به نظر آنها زندگی آنقدر کوتاه است که نباید وقت را تلف کرد . همه مردان مریخی باید قبل ازپرش خوب به اطراف نگاه کنند.
بیشتر متولدین این برج عاشق زندگی هستند و می توانند با شور و اشتیاق فراوان مثل زنبور عسل با عجله به این طرف و آن طرف بروند . شور و شوق کودکانه آنها می تواند دنیا را برای بقیه ما درخشانتر کند . اما یک بخش در زندگی او وجود دارد که سبب بروز مشکلاتی میشود : هیجان و شیفتگی او می تواند او را مغلوب کند و این دلیلی می شود که او بخواهد برشما هم چیره شود! اما اغلب وقتی خواسته اش عملی میشود ، راه می افتد تا در جای دیگری بچرد. بدست آوردن مرد متولد برج فروردین آسان ولی حفظ او مشکل است . حتماً اگر شما را با گره محدود کرد ، باز هم تلاش کنید تا مسیری درست و حسابی برای دسترسی به او پیدا کنید.
مردان متولد این برج به دلیل جاذبه جسمی و گیرایی مریخی ، اغلب جذاب هستند. ویژگی آتشین آنها موجب غرور می شود. آنها از خود و وجهه خود بسیار آگاه هستند . از آنجا که می خواهند همیشه اول باشند ، هم در عشق و هم در تجارت برای خود مسابقه اجرا می کند . آنها به شریکی احتیاج دارند که با هوش باشد و کارها را به درستی سامان دهد تا بتوانند با توافق، با یکدیگر زندگی کنند و یک تیم واقعی باشند چون او از خطر نمی هراسد . قوچ منفی مثل طاووس با ادا و اصول راه می رود و حتی معشوقه را هم رقیب خود به حساب می اورد و سعی می کند با او هم رقابت کند .
از آنجا که او آدم مهمی است شکست را نمی پسندد . او گاه دوست دارد خود نمایی کند و از شریکش همچون دارایی با ارزشی مواظبت کند . به همین دلیل زنی را دوست دارد که عالی به نظر برسد .
مرد مریخی پدر خوبی است و تا جایی که ممکن است سعی می کند بچه ها را به گردش ببرد ( داشتن یک پسر بچه شش ساله بهانه بسیار خوبی برای فوتبال بازی کردن روزهای جمعه است ) او ازسوت کشیدن دخترانش نیز بسیار خوشحال می شود خیلی لی لی به لالای آنها می گذارد ( هیچ وقت قادر نیست در مقابل صورتی زیبا مقاومت کند). با این وجود خلق و خوی بابا هم می تواند مثل طوفان وحشتناک شود. چون آدمی نیست که در سکوت بق کند پس داد و هوار می کند . اما وقتی این وضعیت را گذراند دوباره یکپارچه لبخند میشود و صلح و آرامش حاکم خواهد شد. البته برای مدتی! تا آنجا که به او مربوط می شود ، همسرش هیچ اشتباهی نمی تواند مرتکب شود. اما به محض آنکه خانم او را تحقیر کند ، با غم و غصه هایش تنها می شود و گاه به جای جمع و جور کردن تکه های خرد شده شخصیتش ، اینجا و آنجا به دنبال وقفه واستراحت می رود. او گاهی نگرشی کاملاً کودکانه به عشق و زندگی دارد ، و بیش از آنکه با آنها روبرو شود ، از آنها فرار می کند .
قوچ نر آمیزه ای شکوهمند از زندگی ، عشق و شهوت است . برای اثبات گفته ام داستانی برایتان نقل می کنم :
یک صبح بهاری مردی در علفزار شصت گوسفند و یک قوچ را می چراند ، در پایان روز وقتی سلانه سلانه به خانه بر می گشت شصت گوسفند خواب الوده و یک قوچ عنان گسیخته به همراه داشت .

 

 
موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال موش

 

 

 

موش‌ زیر نفوذ حالات‌ "جاذبه‌ "و "تجاوز" بدنیا آمده‌ است‌ . درنظر اول‌ آرام‌ و متعادل‌ و شوخ‌ جلوه‌ می‌ کند ولی‌ مواظب‌ باشید . در زیراین‌ چهره‌ آرام‌ و صبور یک‌ ،روحیه‌ مهاجم‌ و نا آرام‌ قرار گرفته‌ است‌ . برای‌ مدتی‌ با مو شی‌ همخانه‌ یاهمسفر یا همدم‌ شو آنوقت‌ کاملا" به‌ ،روحیه‌ ناآرام‌ و مضطرب‌ و انفجارات‌ روحی‌ بی‌ موقع‌ او پی‌ خواهید برد . موش‌دوست‌ دارد عضو یک‌ گروه‌ باشد . او ،موجودی‌ اجتماعی‌ است‌ . اما از آنجائی‌ که‌ ،از غیبت‌ کردن‌ و ایجاد سر و صدالذت‌ می‌ برد تعداد ،آشنایان‌ او خیلی‌ بیشتر از دوستان‌ واقعی‌ اوست‌ . حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ او نیز کمتر به‌ کسی‌اعتماد می‌ کند . ،تودار است‌ و مشکلاتش‌ را در قلبش‌ پنهان‌ می‌ کند . اما از همه‌ اینها گذشته‌ موش‌ موجودی‌،خوش‌ شانس‌ و فرصت‌ طلب‌ است‌ ودر تمام‌ مدت‌ عمر از هر چیز و هر کس‌ که‌ در اطراف‌ او قرار گرفته‌ است‌استفاده‌ می‌ کند . از والدینش‌ ، دوستانش‌ ، اقوامش‌ ، پول‌ خودش‌ و پول‌ دیگران‌) براحتی‌ پول‌ خودش‌(و حتی‌ ازجذابیتش‌ . . . اوه‌ آن‌ ،جذابیت‌ خارق‌ العاده‌ . و این‌ جذابیت‌ را بدون‌ فکر و تأمل‌ مورد استفاده‌ قرار می‌ دهد . موش‌معمولا" ،قمار باز و شکمباره‌ است‌ و اغلب‌ نمی‌ داند چگونه‌ این‌ امیال‌ را در خود مهار کند . ولی‌ البته‌ وجود این‌حالات‌ را انکار می‌ کند . علی‌ رغم‌ تصور عمومی‌ او همیشه‌ در این‌ ترس‌ بسر می‌ برد که‌ روزهای‌ پیریش‌ را چگونه‌بگذراند . بهمین‌ جهت‌ در حالی‌ که‌ ظاهرا"در زمان‌ حال‌ زندگی‌ می‌ کند ولی‌ در اعماق‌ وجودش‌ همیشه‌ رویای‌ یک‌پیری‌ توأم‌ با آسایش‌ و امنیت‌ را می‌ بیند . بهمین‌ جهت‌ زنانی‌ که‌ در زیر این‌ علامت‌ بدنیا آمده‌ اندمعمولا در قفسه‌خانه‌شان‌ آذوقه‌ ذخیره‌ کنند . . . گرچه‌ که‌ بحکم‌ صفت‌ ،پر خوری‌ همه‌ را خیلی‌ زود و در اولین‌ فرصت‌ می‌ خورند .ولی‌ این‌ موجود را همیشه‌ در حراجی‌ ها و فروشگاهها می‌ توان‌ دید که‌ مشغول‌ خرید اشیاغیر ضروری‌ است‌ بتصور آنکه‌در این‌ معاملات‌ سود برده‌ است‌ . خیال‌ بافیهای‌ موش‌ که‌ اغلب‌ در زمینه‌ نابود کردن‌ و خراب‌ کردن‌ است‌ گاهی‌ منجربه‌ سازندگی‌ و خلق‌ می‌ شود . اما بیشترین‌ برتری‌ را بعنوان‌ یک‌ ،منتقد بدست‌ میاورد . مردم‌ اغلب‌ دوست‌ دارند به‌نصایح‌ او گوش‌ بدهند ولی‌ موش‌ آنقدردر انتقادکردن‌ پیش‌ می‌ رود که‌ این‌ حالت‌ پیش‌ از آنکه‌ مفید باشد خطرناک‌ بنظرخواهد آمد . و موشهای‌ واقعی‌ وجود دارند که‌ آنچنان‌ در دشت‌ انتقاد می‌ تازند که‌ همه‌ چیز را زیر و رو و نابود می‌کنند . و البته‌ این‌ یکه‌ تازی‌ در موش‌ ایجاد لذت‌ نیز می‌ کند . موش‌ گاهی‌ اوقات‌ ،تنگ‌ نظر و پست‌ می‌ شود و در این‌حالت‌ حاشیه‌ نشین‌ زندگی‌ می‌ کند ولی‌ با وجود این‌ ،راستگو است‌ . و توانائی‌ تعقیب‌ خواسته‌ هایش‌ را تا پایان‌ راه‌دارد ولو آنکه‌ در پایان‌ راه‌ چیزی‌ تلخ‌ در انتظارش‌ باشدو حتی‌ اگر بشود از پیش‌ شکست‌ را پیش‌ بینی‌ کند . اگر اوبتواندبر نارضائی‌ ابدی‌ و علاقه‌ مفرطش‌ به‌ گذران‌ در زمان‌ حال‌ غلبه‌ کند مسلما"در زندگی‌ به‌ موفقیتهائی‌ خواهد رسید. هر کاری‌ که‌ موش‌ بدست‌ بیاورد بهر حال‌ این‌ نکته‌ مسلم‌ است‌ که‌ معمولا ترجیح‌ می‌ دهد نان‌ دانسته‌ هایش‌ رابخورد تا کار واقعی‌ که‌ انجام‌ می‌ دهد . گذران‌ زندگی‌ بوسیله‌ عرق‌ جبین‌ دیگران‌ بیشتر او را خوشحال‌ می‌ کند تاآنچه‌که‌از زحمت‌ خودش‌ بدست‌ میاورد . بدبختانه‌ تا پولی‌ بدست‌ میاورد آنرا بباد فنا می‌ دهد و خودش‌ نیز بخوبی‌ از این‌عیب‌ آگاه‌ است‌ ولی‌ اگر یکوقت‌ بکسی‌ قرض‌ بدهد مسلما" همیشه‌ آنرا بخاطر خواهد داشت‌ . موش‌ در بدترین‌انواعش‌ یک‌ انگل‌ و طفیلی‌ می‌ شود یک‌ ،دلال‌ ویا شاید هم‌ صاحب‌ یک‌ بنگاه‌ رهنی‌ . او بواقع‌ ،تنبل‌ است‌ و درجستجوی‌ ک‌ زندگی‌ راحت‌ ، و تجارت‌ به‌ مذاق‌ او خوش‌ میاید . در عین‌ حال‌ موش‌ قادر به‌ تعقیب‌ یکی‌ از رشته‌ های‌هنری‌ است‌ و معمولا موفق‌ هم‌ می‌ شود . بطوریکه‌ می‌ دانیم‌ او بیشتر به‌ زندگی‌ فکری‌ راغب‌ است‌ تا زندگی‌ پر ازکار و کوشش‌ . موش‌ با وجود روحیه‌ سود جویش‌ موجودی‌ ،احساساتی‌ است‌ . هنگامی‌ که‌ عاشق‌ بشود بشدت‌بخشنده‌ می‌ شود ولو آنکه‌ این‌ عشق‌ دو جانبه‌ نباشد . ،فقط‌ در مورد مسائل‌ عشقی‌ است‌ که‌ موش‌ دست‌ به‌همه‌ کار می‌ زند . موش‌ قمار باز ، موش‌ میخواره‌ ، موش‌ جهنمی‌ وبالاخره‌ موش‌ حریص‌ درهمه‌ حال‌ موشی‌ است‌ احساساتی‌ . از نظرگاه‌ عاطفی‌ عشقی‌ می‌ توان‌ موش‌ را همگام‌ اژدها دانست‌ . قدرت‌ اژدها به‌ موش‌ اعتماد می‌ دهدوزیرکی‌ وش‌ مورد استفاده‌ اژدها قرار می‌ گیرد . گاو یز جفت‌ خوبی‌ برای‌ موش‌ است‌ ، در کنار گاو است‌ که‌ موش‌احساس‌ امنیت‌ می‌ کند . و اطمینانی‌ را که‌ دوست‌ دارد بدست‌ میاورد . میمون‌ نیز موش‌ را افسون‌ می‌ کند . حتی‌اگر موش‌ این‌ حالت‌ را درک‌ نکند . ولی‌ بهر حال‌ وش‌ سر از پا نشناخته‌ عاشق‌ میمون‌ می‌ شود . آقاموشه‌ دیوانه‌ وارسر از پا نشناخته‌ و بدون‌ امید بدام‌ عشق‌ خانم‌ میمون‌ می‌ افتد و میمون‌ خانم‌ از این‌ حالات‌ بسیار لذت‌ می‌ برد . هراتفاقی‌ که‌ می‌ خواهد بیفتد موش‌ باید از اسب‌ حذر کند . اسب‌ استقلال‌ طلب‌ و آزادی‌ خواه‌ احوالات‌ موش‌ سودجو رانمی‌ تواند تحمل‌ کند . بخصوص‌ فاجعه‌ وقتی‌ برای‌ آقای‌ موش‌ رخ‌ می‌ دهد که‌ با خانم‌ اسب‌ آتش‌ )متولد سالهای‌1285-345-1404(که‌ هر شصت‌ سال‌ یکبار بدنیا می‌ آید ازدواج‌ کند . گربه‌ نیز جفت‌ مناسبی‌ برای‌ موش‌ محسوب‌ نمی‌ شود .طبیعتا" بهمان‌ دلایل‌ معلوم‌ جانور شناسی‌ !موش‌ کودکی‌ شاد و راحتی‌ دارد . دوران‌ جوانیش‌ آشفته‌ و پر انقلاب‌ و با گرفتاری‌ توام‌ خواهد بود . ممکن‌ است‌ ضررهای‌ مالی‌ و حتی‌ ورشکستگی‌ در پیش‌ رویش‌ باشد و یا در عشق‌ شکست‌ بخورد . ولی‌ در دوران‌ سالخوردگی‌ زندگی‌ راحت‌ ، آرام‌ و بی‌ سر و صدائی‌ خواهد داشت‌ . البته‌ سرنوشت‌ موش‌ بستگی‌ به‌ هنگام‌ تولدش‌ زمستان‌ یاتابستان‌ دارد . موش‌ متولد تابستان‌ شانس‌ بیشتری‌ برای‌ موفقیت‌ دارد زیرا در تابستان‌ انبارها پر از آذوقه‌ است‌ . اما در زمستان‌ برای‌ جستجوی‌ غذا باید از لانه‌ بیرون‌ آمده‌ و جاده‌ ها همیشه‌ پراز تله‌ است‌ . . .. . . . و در زندگی‌ انسانی‌ این‌ خطر کردن‌ ، مرگهای‌ ناگهانی‌ ،چو یا زندان‌ رفتن‌ تلقی‌ می‌ شود.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال گاو

 

 

 

،آرام‌ و صبور ، ،کمرو و کند ، ،دقیق‌ و صاحب‌ روش‌ ، ،متعادل‌ و بی‌ اهمیت‌ نسبت‌ بخود . گاو هوشیاریهای‌ طبیعیش‌ را پشت‌ یک‌ چهره‌ خانگی‌ پنهان‌ می‌ کند . او این‌ موهبت‌ را دارد که‌ در دیگران‌ اعتماد قلبی‌ ایجاد کند . اعتماد قلبی‌ که‌ بزرگترین‌ برگ‌ برنده‌ او در زندگی‌ است‌ . او ،اهل‌ تفکر است‌ و شاید بهمین‌ علت‌ تنهائی‌ را دوست‌ می‌ داردو می‌ تواند هدفی‌را تا سر حد تعصب‌ تعقیب‌ کند ، ،میهن‌ پرستی‌ افراطی‌ است‌ و این‌ یکی‌ از دلایلی‌ است‌ که‌ اغلب‌ گاو را وادار به‌ انتقاد می‌ کند . گاو بر خلاف‌ ظاهر آرامش‌ موجودی‌ است‌ ،آتشین‌ مزاج‌ و پراز جنبش‌ و گاهی‌ اوقات‌ طبیعتی‌ وحشی‌ از خود بروز می‌ دهد . با آنکه‌ همیشه‌ ،درون‌ گرا و خوددار است‌ در مواقع‌ لازم‌ می‌ تواند با استفاده‌ از بلاغت‌ فوق‌ العاده‌ اش‌ رهبری‌ جمع‌ را بعهده‌ بگیرد . اگر چه‌ بندرت‌ ولی‌ بهر حال‌ در هنگام‌ خشم‌ ترسناک‌ می‌ شود . بهترین‌ کار این‌ است‌ که‌ در اینگونه‌ موارد کسی‌ در سر راهش‌ قرار نگیرد زیرا دراین‌ حالت‌ خطرناک‌ می‌ شود و آرامش‌ ظاهری‌ از او رخت‌ بر بندد و تبدیل‌ به‌ چهار پای‌ کله‌ شقی‌ می‌ شود که‌ از هر مانعی‌ نفرت‌ دارد . کسی‌ که‌ در چنین‌ حالتی‌ در مقابل‌ او قراربگیرد در واقع‌ خودش‌ را به‌ خطر انداخته‌ است‌ . زیرا هنگام‌ خشم‌ گاو هر نوع‌ بخششی‌ را فراموش‌ می‌ کند . در این‌ حال‌ او رهبر است‌ و هیچ‌ عاملی‌ نمی‌ تواند او را متوقف‌ کند. او ،از نو گرائی‌ بیزار است‌ و نو گرایان‌ را از کنار خود طرد میکند . اغلب‌ می‌ توان‌ او را در بین‌ گروههائی‌ که‌ با نقاشی‌ مدرن‌ ، جاز مدرن‌ وموی‌ بلند برای‌ مردان‌ مخالفند پیدا کرد.و طبعا"نوگرائی‌ را برای‌ افراد خانواده‌ اش‌ نیز نمیتواند تحمل‌ کند . گاو موجود مقتدری‌ است‌ و خانواده‌ برای‌ او مفهوم‌ وسیعی‌ دارد اما روحیه‌ سنت‌ پرست‌ او هر نوع‌ بدعت‌گزاری‌ در داخل‌ این‌ حوزه‌ اقتدار را منع‌ می‌ کند . زنان‌ متولد سال‌ گاو آشپزانی‌ قابل‌ و کدبانوئی‌ با ارزش‌ و خوش‌ لباس‌ از کار در میایند که‌ هیچ‌ نوع‌ رفتار و حرکات‌ مردانه‌ ای‌ را برای‌ زنان‌ تحمل‌ نمی‌ کنند . گاو ،پر کار است‌ و بازده‌ کار او که‌ منجر به‌ خوشبختی‌ و رفاه‌ اطرافیانش‌ می‌ شود انکار ناپذیر است‌ . روستائیان‌ ویتنام‌ عقیده‌ دارند که‌ گاوعلامت‌ ثروت‌ است‌ . اما ثروت‌ داخل‌ خانواده‌ و برای‌ خانواده‌ . در خانه‌ او فرمانروای‌ مقتدر و بی‌ چون‌ و چرائی‌ است‌ که‌ در دیگران‌ حالت‌ ترس‌ و احترام‌ ایجاد می‌ کند . درکارهای‌ اجتماعی‌ در زمینه‌ هنرهای‌ مختلف‌ موجود موفقی‌ است‌ و همچنین‌ می‌ تواند بعنوان‌ گاراژدار یا پیمان‌ کار و یا مالک‌ به‌ موفقیتهای‌ شایان‌ توجهی‌ نائل‌شود . از آنجائی‌ که‌هوشیاری‌ و قدرت‌ انجام‌ کارهای‌ بدی‌ را تواما" دارد می‌ تواند جراح‌ موفقی‌ بشود . اما قبل‌ از هر چیز و هر کاری‌ او برای‌ کشاورزی‌ آفریده‌ شده‌ است‌ . او باید از کارهای‌تجارتی‌و خدمات‌ عمومی‌ صرفنظر کند زیرا که‌ تماس‌ نزدیک‌ با مردم‌ برایش‌ کار مشکلی‌ است‌ . همچنین‌ از کارهائی‌ که‌ احتیاج‌ به‌ مسافرت‌ دارد باید بر کنار باشد زیراسلامتی‌ و تعادل‌ درونی‌ او برهم‌ خواهد خورد . زن‌ متولد سال‌ گاو خانه‌ داری‌ را برهر کاری‌ ترجیح‌ می‌ دهد . او یک‌ کد بانوی‌ قابل‌ و بی‌ نظیر است‌ و اگر گاهی‌ شلوار بپوشدصرفا"بدلیل‌ تبعیت‌ از مد روز خواهد بود . متأسفانه‌ گاو اغلب‌ دچار این‌ احساس‌ است‌ که‌ اطرافیانش‌ او را درک‌ نمی‌ کنند . اگر چه‌ که‌ او ،کله‌ شق‌ و لجوج‌ است‌ ولی‌ عمیقا"افراد خانواده‌ اش‌ را دوست‌ دارد و به‌ وجود بچه‌ هایش‌ افتخار می‌ کند ولی‌ همیشه‌ از آنها اطاعت‌ مطلق‌ را انتظار دارد . او رئیس‌ است‌ و ،کلمه‌ مورد علاقه‌ او "قانون‌" . ازاین‌ مسئله‌ که‌بگذریم‌ گاو آماده‌ هر نوع‌ فداکاری‌ و حتی‌ قربانی‌ شدن‌ د ر راه‌ خانواده‌ اش‌ می‌ باشد . متأسفانه‌ برای‌ گاو عشق‌ چیزی‌ جز یک‌ معمای‌ قابل‌ قبول‌ نیست‌ . او می‌ تواند با احساس‌ باشد و حتی‌ قابلیت‌ جنسی‌ خوبی‌ نشان‌ بدهد ولی‌ ،هرگز خیالباف‌ نیست‌ . او علاقه‌ ای‌ به‌ وقت‌ گذرانی‌ های‌عاشقانه‌ ندارد و این‌ قبیل‌ اعمال‌ را موی‌ دماغ‌ روابط‌ جنسی‌می‌ داند . این‌ روحیه‌مادیگرا بزرگترین‌ دلیل‌ نا امیدی‌ های‌ او در مسائل‌ عشقی‌ و ازدواج‌ است‌ . متولدین‌ سال‌ گاو هرگز نسبت‌ به‌ همسران‌ خود حسود نیستند اما نسبت‌ به‌ حقوق‌ خودشان‌ حسودند ووفاداری‌ در ازدواج‌ حقی‌ از حقوقشان‌ بشمار می‌ رود . آنها خود بواقع‌ وفادارند . اما اشکال‌ این‌ است‌ که‌ حتی‌ وفاداری‌ خودشان‌ چندان‌ اهمیت‌ ندارد )زیرا قانون‌ است‌( . گاو دوران‌ کودکی‌ و نوجوانی‌ را آرام‌ و بدون‌ دردسر می‌ گذراند . ولی‌ در دوران‌ جوانی‌ است‌ که‌ گرفتار مشکلاتی‌ می‌ شود بخصوص‌ در مورد امور مربوط‌ به‌ ازدواج‌ . همسر او همیشه‌ از بی‌توجهی‌ او نسبت‌ به‌ مسائل‌ عشقی‌ گله‌ مند است‌ و در جستجوی‌ تسلی‌ خاطری‌ که‌ فقدان‌ آن‌ در خانه‌ محسوس‌ است‌ به‌ هر دری‌می‌ زند . در این‌ مواقع‌ اگر متولد سال‌ گاو نتواند ازهوش‌ فطری‌ خود در حل‌ اختلافاتش‌ مدد بگیرد بشدت‌ غضبناک‌ می‌ شود و بدون‌ تردید حتی‌ خانواده‌ اش‌ را بهم‌ می‌ پاشد . گاو انسان‌ خانه‌ و کار و زندگی‌ است‌ و این‌ نوع‌ ،نازک‌دلیها را اساسا"درک‌ نمی‌ کند . در دوره‌ سوم‌ زندگی‌ که‌ دوره‌ سالخوردگی‌ او بشمار می‌ رود به‌ گرفتاریهای‌ زیادی‌ دچار می‌ شود ولی‌ اگر همچنان‌ باهوش‌ سرشار خود مشکلاتش‌ را برطرف‌ سازد زندگی‌ آرامی‌ بدست‌ خواهد آورد . گاو می‌ تواند ازدواج‌ موفقیت‌ آمیزی‌ با خروس‌ داشته‌ باشد . ارتباط‌ بین‌ این‌ دو بواسطه‌ اشتراک‌ در روحیه‌ سنت‌ گرائی‌و محافظه‌ کاری‌ کامل‌ خواهد بود . همچنین‌ در کنار موش‌ همه‌ چیز با موفقیت‌ توأم‌ خواهد بود . موش‌ در کنار گاو وفادار و صمیمی‌ باقی‌ خواهد ماند . مار نیز با وجود بی‌ وفائی‌ هایش‌ چون‌ آنقدر با هوش‌ هست‌ که‌ احساسات‌ گاو را درک‌ کند رابطه‌ ای‌ عالی‌ با گاو خواهد داشت‌ گرچه‌ که‌ مار هرگز خود را فدای‌ خانواده‌ نمی‌ کند . درست‌ مانند موش‌ گاونیز شیفته‌ میمون‌ می‌ شود . گاو برای‌ موفق‌ شدن‌ در زندگی‌ به‌ نبوغ‌ و قدرت‌ تخیل‌ میمون‌ احتیاج‌ دارد . گرچه‌ که‌ امکان‌ پایداری‌ این‌ رابطه‌ خیلی‌ کم‌ است‌ و ممکن‌ است‌ آنها نتوانندبرای‌ همیشه‌ در کنار هم‌ باقی‌ بمانند . همچنین‌ باید از بزها ترسید و البته‌ بواسطه‌ دلایل‌ دیگری‌ ، تلون‌ مزاج‌ و بی‌ ثباتی‌ بز یک‌ فاجعه‌ مشترک‌ بوجود خواهد آورد . عقیده‌ مردم‌بر این‌ است‌ که‌ گاو و ببر به‌ هیچ‌ صورتی‌ نخواهندتوانست‌ با تفاق‌ خانه‌ مشترکی‌ داشته‌ باشند . یک‌ چنین‌ ارتباطی‌ لاجرم‌ به‌ نزاع‌ و ستیز منجر خواهد شد . نزاعی‌ که‌ عاقبت‌منجر به‌ نابودی‌ ببر خواهدشد . گاو از ببر قویتر است‌ وآنقدر در مقابل‌ حملات‌ ببر پایداری‌ می‌ کند تا زمانی‌ که‌ ببر نابود شود . بین‌ مادر متولد سال‌ گاو و فرزند متولد سال‌ببر هرگز تفاهم‌ برقرار نخواهد شد . برای‌ دومی‌ بهتر است‌ که‌ قبل‌ از آنکه‌ دیر بشود خانه‌ را ترک‌ گوید . و بالاخره‌ باید گفت‌ که‌ گاو متولد تابستان‌ پرکارتر از گاو متولد زمستان‌ است‌ .تابستان‌ زمینها احتیاج‌ به‌ هزار و یک‌ کار دارد و اینها همه‌ کار گاو است‌ ، گاو خسته‌ .

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال ببر

 

 

 

ببر یک‌ ،عیبجوی‌ یاغی‌ است‌ و همیشه‌ در حال‌ طغیان‌ بر ضد قدرت‌ های‌ مستقر است‌ ، کیفیتی‌ که‌ انقلابات‌ را بوجود میاورد . او ،همیشه‌ می‌ خواهد رهبر باشد اما بدبختانه‌ همچنانکه‌ برای‌ بیشتر رهبرها پیش‌ میاید فاقد آن‌ شایستگی‌ است‌ که‌ منجر به‌ جلب‌ اعتماد دیگران‌ می‌ شود . او همیشه‌ اولین‌ کسی‌ است‌ که‌ قصد حرکت‌ می‌ کند اما چه‌ در کار اجتماعی‌ و چه‌ درمسائل‌ عشقی‌ احتیاط‌ اطرافیان‌ را وامیدارد که‌ قبل‌ از تبعیت‌ از او فکر کنند و حتی‌ گاهی‌ او را از حرکت‌ بازدارند . برای‌ افرادی‌ که‌ از ببر پیروی‌ می‌ کنند اغلب‌ نگرانی‌ از عاقبت‌ماجرا وجود دارد . او همیشه‌ در روی‌ لبه‌ است‌ و گاهی‌ اوقات‌ هدفها و خطراتی‌ را دنبال‌ می‌ کند که‌ صرفا"ناشی‌ از روحیه‌ ماجراجوئی‌ ، بی‌ پروائی‌ و تهور بی‌ جا و عدم‌ حس‌مسئولیت‌ است‌ . مقاومت‌ همیشگی‌ در مقابل‌ ببر بسیار سخت‌ است‌ زیرا او شخصیت‌ جاذبی‌ دارد و روحیه‌ فرمانروائی‌ به‌ او شخصیت‌ جالبی‌ اعطاکرده‌ است‌ . مردم‌ خواه‌ نا خواه‌به‌ او احترام‌ می‌ گذارند . حتی‌ دشمنانش‌ نیز از این‌ احساس‌ بری‌ نیستند . ببردوست‌ دارد همه‌ از او اطاعت‌ کنند و از چیزی‌ که‌ متنفر است‌ اطاعت‌ از دیگری‌ . هیچکس‌ جرات‌ ندارد به‌ او دستور بدهد . اما اگر بتواند قبل‌ از شروع‌ به‌ هر کاری‌ اندکی‌ فکر کند و گوش‌ به‌ نصایح‌ اطرافیانش‌ بدهد مسلما"به‌ موفقیتها ی‌ بزرگی‌ خواهد رسید . ببر با تکیه‌ بر صفات‌جنگجوئی‌ ، یاغی‌ گری‌ و جرأت‌ فراوانش‌ هر کاری‌ را که‌ تعهد کند تا پایان‌ ، حتی‌ پایانی‌ تلخ‌ ، تعقیب‌ می‌ کند،سر سخت‌ و لجوج‌ است‌ . همیشه‌ جنگ‌ را شخصا"شروع‌ می‌ کندو گاه‌ تا سر حد پستی‌ پیش‌ می‌ رود و اغلب‌ در حال‌ ستیز است‌ . اما با اینکه‌ در بعضی‌ موارد خودخواه‌ است‌ با این‌ حال‌ لیاقت‌ بخششهای‌ بزرگ‌ را دارد و حتی‌ گاهی‌ به‌ مقیاسی‌ وسیع‌ رعایت‌ حال‌ دیگران‌ را می‌ کند . اما نباید فراموش‌ کرد که‌ معمولا باریک‌ بین‌ است‌ و کمتر به‌ کسی‌ اعتماد می‌ کند . ببر همیشه‌ در جای‌ یک‌ رهبر قرار می‌ گیرد . او نسبت‌ به‌تمام‌ قدرتهای‌ مستقر و شخصیتهای‌ قراردادی‌ اجتماع‌ احساس‌ ستیز می‌ کند و از تمام‌ افرادی‌ که‌ بدنبال‌ یک‌ زندگی‌ بی‌ درد سر هستند نفرت‌ دارد . بر خلاف‌ تصور عمومی‌ ببر دربسیاری‌ موارد در لحظات‌ اخذ تصمیمات‌ مهم‌ دچار احساس‌ تأمل‌ می‌ شود و این‌ حالت‌ آنقدر در او ادامه‌ می‌ یابد تا وقتی‌ که‌ کاملا"دیر شده‌ باشد . بعنوان‌ یک‌ فرمانده‌ نظامی‌ و یا سرپرست‌ واحدهای‌ صنعتی‌ استعداد قابل‌ ملاحظه‌ ای‌ از خود نشان‌ می‌ دهد . و بعضی‌ اوقات‌ گانگستر مخوفی‌ می‌ شود زیرا او تمام‌ مشاغلی‌ را که‌ مستلزم‌ خطر کردن‌ است‌ می‌پرستد . خانم‌ ببرها هم‌ از این‌ قاعده‌ مستثنی‌ نیستند و معمولا"بدنبال‌ افکار جدید می‌ روند ، با قراردادهای‌ اجتماعی‌ مخالفت‌ می‌ کنند وبرای‌ آنچه‌ که‌ بنظرشان‌ صحیح‌ بیاید می‌ جنگند . گرچه‌که‌ ببر بطور مستقیم‌ توجهی‌ به‌ پول‌ و ثروت‌ ندارد ولی‌ معمولا"،به‌ مقدار قابل‌ توجهی‌ پول‌ بدست‌ میاورد . او قبل‌ از هر چیز مرد عمل‌ است‌ و باید گفت‌ تقدیر نسبت‌ به‌ او نظر مساعدی‌ دارد)هیچکس‌ باور نمی‌ کرد که‌ ملکه‌ الیزابت‌ دوم‌ وقتی‌ در سال‌ 1925 سال‌ ببر به‌ نیا آمد یک‌ ر وز به‌ سلطنت‌ برسد( . جالب‌ اینکه‌ این‌ سرباز جنگجو ، انسان‌ حساس‌ و زودنجی‌ است‌ و اکثرا"خود را میکاود و روانکاوی‌ می‌ کند . او توانائی‌ در گیری‌ در مسائل‌ بزرگ‌ عشقی‌ را دارد . اما از آنجاکه‌ در این‌ زمینه‌ نیز سخت‌ و جدی‌ است‌ کمتر با شادیهای‌ عاشقانه‌ روبرو می‌ شود . خانم‌ ببر ها ماجراهای‌ عشقی‌ زیادی‌ در زندگی‌ دارند که‌ اغلب‌ به‌ پایان‌ نامساعدی‌ منجر می‌ شود . ببر می‌ تواند با اسب‌ درستکار رابطه‌ خوبی‌ داشته‌ باشد . همزیستی‌ اژدها و ببر بعنوان‌ دو شخصیت‌ قوی‌ و محتاط‌ نیز می‌ تواند جالب‌ باشد و یا با سگ‌ که‌ در فراز و نشیب‌ زندگی‌ همیشه‌ در کنار ببرباقی‌ می‌ ماند و از افکاروعقاید او حمایت‌ می‌ کند . ببر باید از مارها احتراز کند که‌ بسیار بر عقل‌ و اندیشه‌ تکیه‌ دارند و همچنین‌ از میمون‌ که‌ برای‌ ببر علامتی‌ موذی‌ است‌ . چه‌ در عشق‌ و چه‌ در کارمیمون‌ ماهرانه‌ ببر را دست‌ خواهد انداخت‌ و این‌ به‌ ببر صدمه‌ خواهدزد . گاو نیز با ببر سازگار نیست‌ زیرا از ببر قویتر است‌ و آنقدر باو میتازد تا او را از بین‌ ببرد . اگر یک‌ گاو و یک‌ ببر در زیر یک‌ سقف‌ با هم‌ زندگی‌ کنند بالاخره‌ این‌ ببر است‌ که‌ قبل‌ از نابود دن‌ باید خانه‌ را ترک‌ کند . گربه‌ نیز هرگز موفق‌ به‌ ایجاد یک‌ خانه‌ راحت‌ با ببر نخواهد شد .یک‌ افسانه‌ قدیمی‌ چینی‌ می‌ گوید گربه‌ همیشه‌ ببر را خواهد آزرد . زیرا گربه‌ قادر است‌ به‌ شاخه‌ ای‌ بلندتر بپرد ، جائی‌ که‌ ببر درشت‌ اندام‌ قادر به‌ صعود به‌ آن‌ نیست‌ . در نتیجه‌همیشه‌ این‌ گربه‌ است‌ که‌ از ببر سواری‌ خواهند گرفت‌ . اما جالب‌ این‌ است‌ که‌ این‌ دو علامت‌ بخوبی‌ همدیگر را درک‌ می‌ کنندزیرا در واقع‌ از یک‌ تیره‌ هستند . دوره‌ کودکی‌ ببرآرام‌ و بدون‌ ناراحتی‌ خواهد گذشت‌ در حالیکه‌ دوره‌ جوانی‌ او پر است‌ از ناملایمات‌ و ماجراهای‌ مختلف‌ . انواع‌ مشکلات‌ در سر راه‌ او وجود دارد مشکلات‌ مادی‌ ، خانوادگی‌ ، ازدواج‌ ومشکلات‌ بزرگ‌ عشقی‌ . البته‌ هیچ‌ یک‌ این‌ ماجراها ببررا در زیر فشار خود خرد نخواهد کرد . ولی‌ اگر ببر با مهارت‌ قادر به‌ حل‌ آنها نباشد انعکاس‌ آنها در سومین‌ قسمت‌ زندگیش‌ به‌ چشم‌ خواهد خورد . و اگر بتواند از سد ماجراها بگذرد و به‌ پیری‌ برسد مسلما"پیری‌ پر از صلح‌ و آسایشی‌ به‌ انتظار اوست‌ . زندگی‌ ببربه‌ این‌ بستگی‌ دارد که‌ در روز بدنیا آمده‌ باشد یا در شب‌ . ببرهای‌ شب‌ بخصوص‌ آنها که‌ در نیمه‌ های‌ شب‌ بدنیا آمده‌ اند زندگی‌ آرامتری‌ خواهند داشت‌ و در تمام‌ دوران‌ زندگی‌ از افتادن‌ به‌ دامها و تله‌ ها مصون‌ خواهند بود و زندگی‌ هیجان‌ انگیز کمتری‌ در انتظار آنهاست‌ . ببرهای‌ روز بخصوص‌ آنهائی‌ که‌ در نیمه‌ روز بدنیا آمده‌ اند زندگی‌ پر از ماجرا و طوفان‌ و خطرات‌ در پیش‌ خواهند داشت‌ . اما ببر بواسطه‌ هیچ‌ یک‌ از این‌ ماجراها به‌ غم‌ دچار نخواهد شد . او ،عاشق‌ ماجراست‌ و سرنوشت‌ او این‌ است‌ که‌ همه‌ این‌ مشکلات‌ را براحتی‌ از سر بگذراند . اساسا"راه‌ دیگری‌ برای‌ ببرمتصور نیست‌ . تحولات‌ گوناگون‌ و شهوات‌ ناگهانی‌ ارزشهائی‌ است‌ که‌ او را بخود جلب‌ می‌ کند و عشق‌ او به‌ قبول‌ خطر لاجرم‌ او را به‌ قمار با زندگیش‌ می‌ کشاند و نه‌ یکبار بلکه‌ بارها . ببر قهرمان‌ مرگهای‌ ناگهانی‌ و خشن‌ است‌ . اما در عین‌ حال‌ او انسانی‌ است‌ با علامتی‌ مبارک‌ . هیج‌ کس‌ به‌ اندازه‌ ببر از زندگی‌ لذت‌ نمی‌ برد . برای‌ مردم‌ آسیای‌ جنوب‌ شرقی‌ ببرعلامت‌ نیکوئی‌ است‌ . او علامت‌ بزرگترین‌ قدرتهای‌ روی‌ زمین‌ است‌ و رمز حفاظت‌ و حمایت‌ برای‌ زندگی‌ بشری‌ . یک‌ ببر در خانه‌ سه‌ خطر را به‌ حداقل‌ می‌ رساند . دزدی‌ ، آتش‌ سوزی‌ و آزار ارواح‌ خبیث‌ و بالاخره‌ اگر دو ببر در زیر یک‌ سقف‌ زندگی‌ کنندیکی‌ از آن‌ دو باید خانه‌ را ترک کند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال خرگوش

 

 

 

این‌ علامت‌ که‌ در ویتنام‌ به‌ عنوان‌ گربه‌ شناخته‌ می‌ شود در چین خرگوش‌ نامیده‌ شده‌ است‌ . اما در هر حال‌ چه‌ گربه‌ و چه‌ خرگوش‌ یک‌ نکته‌ مسلم‌ است‌ و آن‌ اینکه‌ هر دو در هنگام‌سقوط‌ همیشه‌ بروی‌ چهار دست‌ و پا به‌ زمین‌ میافتند . گربه‌ ها ،خوشحالترین‌ گروه‌ مردم‌ هستند آنها اساسا" به‌ شاد بودن‌ متعقدند . آنها ،با استعداد ، ،خوب‌ ، ،با احتیاط‌ ، ،لطیف‌و ملاحظه‌ کار هستند . جاه‌ طلبی‌ دارند . اما البته‌ نه‌ خیلی‌ زیاد . به‌ حد زیادی‌ پرهیزکارند . هیچ‌ کس‌ آنها را نادیده‌ نمی‌ گیرد زیرا رفقای‌ خوبی‌ هستند و بخوبی‌ قادرند که‌ بهترین‌ جنبه‌ های‌ وجودشان‌ را نشان‌ دهند . اما انسان‌ در هنگام‌ مواجه‌ با یک‌ چنین‌ طوفانی‌ از صفات‌ خوب‌ لاجرم‌ معتقد به‌ وجود نقصی‌ هم‌ باید باشد . همینطور هم‌ هست‌ حقیقت‌ این‌است‌ که‌ هیچ‌ یک‌ از این‌ صفات‌ در اعماق‌ وجود گربه‌ جای‌ نگرفته‌ بلکه‌ همگی‌ در سطح‌ جاریست‌ . آنها که‌ در زیر نفوذ علامت‌ گربه‌ بدنیا آمده‌ اند اصولا"سطحی‌ هستند و این‌سطحی‌ بودن‌ صفات‌ خوب‌ آنها را هم‌ در بر می‌ گیرد . گربه‌ ،عاشق‌ جمع‌ است‌ و جمع‌ عاشق‌ گربه‌ . آنها براحتی‌ به‌ هر مجمعی‌ وارد می‌ شوند و اجتماعات‌ را می‌ پرستند . گربه‌هااغلب‌ ،اهل‌ غیبت‌ کردن‌ و ،بدگوئی‌ هستند . اما همیشه‌ با حضور ذهن‌ و با احتیاط‌ و سلیقه‌ گفتار خود را مهار می‌ کنندزیرا واقعیت‌ این‌ است‌ که‌ از گفتگو درباره‌ حقایق‌ کاملا"ناخوشایند گریزانند . گربه‌ عاشق‌ پذیرائی‌ است‌ و بواسط‌ سلیقه‌ خوبی‌ که‌ دارد اغلب‌ صاحب‌ خانه‌ زیبائی‌ است‌ . آنها مردم‌ دنیا هستند و البته‌ کمی‌ هم‌ خود را ثروتمند می‌ بینند . خانم‌ گربه‌ ها عاشق‌ نمایش‌ فرهنگ‌ و معلومات‌ خود هستند و بهمین‌ جهت‌ اغلب‌ به‌ دنبال‌ گرد آوری‌ مطالب‌ تازه‌ هستند . معمولا"در زمینه‌ بخصوصی‌ تا بتوانند در بحث‌ راجع‌ به‌ آن‌بدرخشند . . . والبته‌ در همان‌ حال‌ از تمام‌ عقاید شخصیتشان‌ و یا مطالب‌ دیگری‌ که‌ نسبت‌ به‌ مطلب‌ طرح‌ شده‌ مهمتر است‌ چشم‌ پوشی‌ می‌ کنند . گربه‌ به‌ آسانی‌ خشمگین‌ نمی‌ شود. او ،آرام‌ ، ،متین‌ و مسالمت‌ جوست‌ و حساسیت‌ نمایشی‌ در او بیشتر ازحساسیت‌ واقعی‌ است‌ . او همانقدر که‌ سریعا"برای‌ رفع‌ مشکلات‌ شخصیتش‌ قدم‌ بر می‌ دارد به‌ همان‌نسبت‌ به‌ مسائل‌ اجتماعی‌ بی‌ اعتناست‌ . قحطی‌ ، جنگ‌ و فاجعه‌ ها و مصیبتهای‌ دیگر جهانی‌ برای‌ او فرقی‌ نمی‌ کند . . . مگر آنکه‌ با زندگی‌ خود او تماسی‌ پیدا کند . و اما اگرچنین‌ فاجعه‌ ای‌ رخ‌ بدهد زندگی‌ در نظر گربه‌ بسیار سخت‌ خواهد شد و آنچنان‌ قدرت‌ تحملش‌ کم‌ می‌ شود که‌ حتی‌ خودش‌ را به‌ کشتن‌ دهد . این‌ حیوان‌ ،خیلی‌ زود به‌ گریه‌ می‌ افتد . گربه‌ ها محافظه‌ کار هستند و از روبرو شدن‌ با هر مسئله‌ ای‌ که‌ مجبور به‌ حل‌ آن‌ باشند ، متنفرند آنها بیش‌ از هر کسی‌ دیگر محتاج‌ حفظ‌ آسایش‌ و امنیت‌ زندگیشان‌ هستند . از آنجاکه‌ گربه‌ محتاط‌ و شاید هم‌ کمی‌ ترسو است‌ هرگز به‌ وضعیتی‌ نزدیک‌ نمی‌ شود مگر آنکه‌ خوب‌ موقعیت‌ را سبک‌ سنگین‌ کرده‌ و از هر گوشه‌ و زاویه‌ بررسی‌ کرده‌ باشد و درنتیجه‌ همین‌ حالت‌ مردم‌ گربه‌ ها را تحسین‌ می‌ کنند و برای‌ مشورت‌ کردن‌ نظر آنها را ثواب‌ می‌ شمرند . گربه‌ در کار بسیار زیرک‌ و تیزهوش‌ است‌ وهر کس‌ که‌ با او قراردادی‌ در مورد کسب‌ و کار امضاکند باید بداند که‌ دیگر نمی‌ تواند از زیر بار آن‌ شانه‌ خالی‌ بکند . به‌ صورت‌ نظری‌ عقیده‌ بر این‌ است‌ که‌ گربه‌ معاملات‌ خوب‌ را بو می‌ کشد . حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ گربه‌ بظاهر آرام‌ و متین‌ یکی‌ از چرخ‌ دنده‌ های‌ قوی‌ معاملات‌ در بازاراست‌ . و در تجارت‌ و بخصوص‌ در بعضی‌ از انواع‌ آن‌ مثل‌ خرید و فروش‌ اشیاعتیقه‌ می‌ درخشد و درست‌ به‌ همین‌ جهت‌ روشهای‌ سرمایه‌ داری‌ به‌ مذاق‌ او خوش‌ میاید . سیاست‌ و کارهای‌ سیاسی‌ هم‌ به‌ او این‌ فرصت‌ را می‌ دهد که‌ زندگیش‌ را همچنان‌ که‌ دوست‌ دارد در مدارآرامی‌ به‌ چرخش‌ وادارد . خانم‌ گربه‌ ها هم‌ در تمام‌ انواع‌ کارهای‌ اجتماعی‌ می‌ درخشند و ،بسیار خوش‌ لباسند . به‌ سیاستمداران‌ توصیه‌ می‌ شود که‌ زنانشان‌ را از بین‌ متولدین‌ این‌ سالها انتخاب‌ کندد . این‌ خانمها روحیه‌ ای‌ محتاط‌ و سوفسطائی‌ را با کدبانوگری‌ بی‌ نظیرشان‌ در می‌ آمیزندو به‌ نسبت‌ شایان‌ تحسینی‌ اطراف‌ شوهرشان‌ را نورانی‌ می‌ کنند و در هر جا که‌ حاضر شوند به‌ نظر می‌ رسد ماه‌ هم‌ حاضر شده‌ است‌ ْْْْْْْْْْْْْْ . گربه‌ نسبت‌ به‌ فرد مورد علاقه‌ اش‌ مهربان‌ ، صمیمی‌ وفداکار است‌ ولی‌ این‌ را هم‌ نمی‌ توان‌ فراموش‌ کرد که‌ براحتی‌ می‌ تواند به‌ دوستانش‌ کمک‌ برساند و البته‌ از قبیل‌ نزدیکانش‌ . حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ او چندان‌ پایبند خانواده‌ نیست‌ . البته‌ ، واغلب‌ به‌ اندازه‌ کافی‌ ، به‌ والدین‌ و فرزندان‌ وخانواده‌ احترام‌ می‌ گذارد و به‌ آنها علاقه‌ دارد ولی‌ معمولا"گروه‌ دوستانی‌ را که‌ خود انتخاب‌ کرده‌ است‌ به‌ دیگران‌ ترجیح‌ می‌ دهد . حتی‌ خانمها با وجود علاقه‌ و دلواپسی‌ فراوانی‌ که‌ نسبت‌ به‌ افراد خانواده‌ خود بروز می‌ دهند اما تمایلات‌ مادرانه‌ آنها بیش‌ از آنکه‌ غریزی‌ باشد ناشی‌ از نیاز به‌ امنیت‌ در محیط‌ خانوادگی‌ است‌ . گربه‌ به‌ راحتی‌ با بز کنار می‌ یاید . روح‌ هنرمندانه‌ بز به‌ گربه‌ احساس‌ لذت‌ می‌ دهد . او به‌ راحتی‌ تلون‌ مزاجی‌ بز را تحمل‌ می‌ کندواز بوالهوسیهای‌ وی‌ نیز ناراحتی‌ به‌ خود راه‌ نمی‌ دهد . سگ‌ درست‌ کردار و خوک‌ وسواسی‌ هم‌ براحتی‌ با گربه‌ کنار میایند . اما خروس‌ اوقات‌ او را تلخ‌ می‌ کند و همینطور موش‌ که‌ این‌ دو علامت‌ بهتر است‌ مثل‌ طاعون‌ از یکدیگر فرار کنند . در ارتباط‌ با ببر چه‌ در عشق‌ و چه‌ در کار همیشه‌ درگیریهائی‌ پیش‌ خواهد آمد . گربه‌ از همان‌ نژاد ببراست‌ و به‌ خوبی‌ حیله‌ های‌ جنگی‌ ببر را می‌ شناسد و در نتیجه‌ از درگیری‌ احتراز می‌ کند . سه‌ دوره‌ زندگی‌ گربه‌ طفولیت‌ ، جوانی‌ ، پیری‌ همیشه‌ به‌ آسایش‌ و آرامش‌ خواهد گذشت‌ ولی‌ به‌ شرط‌ آنکه‌ با موقعیتهای‌ استثنائی‌ روبرونشود . جنگ‌ ، انقلاب‌ ، حوادث‌ طبیعی‌ هرگز به‌ او صدمه‌ ای‌ نمی‌ زند زیرا اصولا"برای‌ بدبختی‌ آفریده‌ نشده‌ است‌ . اما اگر حادثه‌ ای‌ برای‌ شخص‌ او پیش‌ بیاید تمام‌ آرامشش‌ بهم‌ خواهد خورد و زندگی‌ برایش‌ تحمل‌ ناپذیر خواهد شد . در این‌ حال‌ چه‌ بسا که‌ دیوانه‌ شود و یا خودش‌ را بکشد . ترک‌ زندگی‌ برای‌ او آسانتر از تحمل‌ و قبول‌ شکست‌ است‌ . مردم‌ آسیای‌ جنوب‌ شرقی‌ عقیده‌ دارند که‌ گربه‌ یا خرگوش‌ چندان‌ قابل‌ اعتماد نیست‌ . عقیده‌ عمومی‌ این‌ است‌ که‌ جادو گران‌ و ساحره‌ ها خود را به‌ شکل‌ گربه‌ در می‌ آورند . و این‌ را می‌ دانیم‌ که‌ در قرون‌ وسطی‌ گربه‌ ها)و جادوگرها(به‌ جرم‌ ارتباط‌ با شیطان‌ زنده‌ در آتش‌ می‌ سوختند . اما این‌ هم‌ حقیقتی‌ است‌ که‌ د رمصر باستان‌ گربه‌ به‌ عنوان‌ خدا مورد پرستش‌ بود . خدا ، شیطان‌ ، جادوگر یا انسان‌ یک‌ نکته‌ مسلم‌ است‌ و آن‌ اینکه‌ در سیمای‌ گربه‌ همییشه‌ حالتی‌ از رمز وجود دارد . این‌ طور به‌ نظرمی‌ رسد که‌ گربه‌ همیشه‌ اسراری‌ را در پشت‌ سیمای‌ آرامش‌ مخفی‌ کرده‌ است‌ . اسراری‌ که‌ جرئت‌ افشای‌ آنها را ندارد . و بالاخره‌ یک‌ مطلب‌ را نباید فراموش‌ کرد که‌ گربه‌ ضعیف‌ و رنجور می‌ تواند به‌ آسانی‌ تبدیل‌ به‌ گربه‌ ای قوی‌ و خونخوار میشود.

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال اژدها

 

 

 

در اژدها نیروی‌ زیست‌ و سلامت‌ کامل‌ به‌ حد وفور وجود دارد و تا لحظه‌ مرگ‌ نیز این‌ سلامت‌ را حفظ‌ می‌ کند . او از پستیهای‌ و دوروئیها دور است‌ و از یک‌ روش‌ سیاسی‌ کاملا"ابتدائی‌ و ناشیانه‌ پیروی‌ می‌ کند . ولی‌ به‌ هر حال‌ در حد خوک‌ معصوم‌ وبیگناه‌ نیست‌ . گرچه‌ ،خیلی‌ زود گول‌ می‌ خورد ولی‌ این‌ شهامت‌ را دارد که‌ اشتباهش‌ را بپذیرد و خود را محکوم‌ کند . اژدها اغلب‌ دچار بدترین‌ وضعیتها می‌ شود و دلایلی‌ که‌ در این‌ زمینه‌ ارائه‌ می‌ دهد معمولا"بدترین‌ و غیر قابل‌ قبول‌ ترین‌ دلایل‌ هستند . او ،یک‌ کمال‌ گرا به‌ معنی‌واقعی‌ است‌ وبه‌ همین‌ واسطه‌ چیزی‌ نمی‌ خواهد مگر از بهترین‌ نوع‌ آن‌ را و همین‌ طرز تفکر باعث‌می‌ شود که‌ خود تا حد امکان‌ توقعات‌ دیگران‌ را برآورده‌ کند . تند مزاجی‌ ،عصبانیت‌ و یک‌ دندگی‌ از جمله‌ خصوصیات‌ اخلاقی‌ اژدها بشمار می‌ رود و همیشه‌ زبانش‌ قبل‌ از فکر کردن‌ بکار می‌ افتد . به‌ هر حال‌ حتی‌ اگر این‌ حالات‌ خام‌ و خشک‌ بنظر می‌رسد شک‌ نیست‌ که‌ گفته‌ های‌ او معمولا"با ارزش‌ است‌ و نصایحش‌ موثر . در حقیقت‌ مردم‌ علاقمندند به‌ حرفهای‌ او گوش‌ بدهند و نفوذ فکری‌ او بر آنها غیر قابل‌ انکار است‌ . اژدها ،مغرورترین‌ موجود روی‌ زمین‌ است‌ . او با حرارت‌ و متهور است‌ و خیلی‌ زود خویشتن‌ داریش‌ را از دست‌ می‌ دهد . او با استعداد ، ،باهوش‌ ، ،محکم‌ ، با اراده‌ و ،بخشنده‌است‌ . قادربه‌ انجام‌ هر کاری‌ است‌ و از عهده‌ انجام‌ هر کاری‌ نیز به‌ خوبی‌ برمیاید وتا زمانی‌ که‌ زندگی‌ می‌ کند هرگزمحتاج‌ نخواهد شد . این‌ واقعا"مهم‌ نیست‌ که‌ چه‌ کاری‌برای‌ خود انتخاب‌ می‌ کند ، این‌ کارها چه‌ هنری‌ باشند چه‌ مذهبی‌ چه‌ پزشکی‌ باشند چه‌ سیاسی‌ به‌ هر حال‌ بسیار خوب‌ انجام‌ خواهند شد و موفقیت‌ بااژدها همراه‌ خواهد بود . اوحتی‌ می‌ تواند خود را وقف‌ انجام‌ کارهای‌ با ارزش‌ و عظیم‌ بکند . همیشه‌ اینطور بنظر می‌ رسد که‌ اژدها به‌ راحتی‌ پایان‌ هر کاری‌ ر ا می‌ بیند . بدبختانه‌ این‌ موجود در انجام‌کارهای‌ بد هم‌ به‌ اندازه‌ کارهای‌ خوب‌ با استعداد است‌ . او می‌ تواند خود را وقف‌ انجام‌ کارهای‌ زشت‌ بکند والبته‌ در انجام‌ این‌ کارها هم‌ بسیار خوب‌ خواهد درخشید . چون‌همانطور که‌ می‌ دانیم‌ پیروزی‌ همیشه‌ در دستهای‌ او است‌ . اژدها محبوب‌ خاص‌ و عام‌ است‌ ولی‌ ،کمتر دل‌ به‌ کسی‌ می‌ بندد . او هرگز در تلاطم‌ ماجراهای‌ عشقی‌ غرق‌ نمی‌ شود و به‌ نا امیدی‌ نمی‌ رسد . بلکه‌ بر عکس‌ اغلب‌ این‌ او است‌ که‌ باعث‌ نا امیدی‌ در دیگران‌ می‌ شود . زنهای‌ متولد سال‌ اژدها معمولا"عشاق‌ و خواستگاران‌ زیادی‌ دور و بر خود دارند . اژدها معمولا" دیرتر از سایرین‌ ازدواج‌ می‌ کند و عده‌ ای‌ از آنها نیز تا آخر عمر مجرد می‌ مانند بدون‌ اینکه‌ از این‌ بابت‌ رنجی‌ ببرند . حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ آنها "،تنها" بیشتر خوشبختند . اما اگر قرار به‌ انتخاب‌ شریکی‌ باشد می‌ توانند موشها را انتخاب‌ کنند . موش‌ عاشق‌ پیشه‌ می‌ تواند هر چه‌ را که‌ اژدها از دست‌ می‌ دهد به‌ دست‌ بیاورد و از آن‌ نگهداری‌ کند . در عوض‌ موش‌ می‌ تواند به‌ قدرتهای‌ اژدهاتکیه‌ کند . اژدها نیز به‌ نوبه‌ خود از طبیعت‌ نقاد موش‌ و علاقه‌ او به‌ پول‌ سود خواهد برد . همین‌ وضعیت‌ در مقابل‌ مارها وجود دارد روح‌ شوخ‌ مار همیشه‌ مانند ترمز ملایمی‌ ، جلوی‌ غرور بیش‌ از اندازه‌ اژدها را ، خواهد گرفت‌ اژدها معمولا"شیفته‌ زیبائی‌ خانم‌ مارها می‌ شود وبدام‌ آنها می‌ افتند و از این‌ تور زیبا احساس‌ غرور خواهند کرد . خروسی‌ مغرور و خود نما نیز به‌ راحتی‌ می‌ تواند شریک‌ زندگی‌ اژدها بشود . او تابع‌ پیروزیهای‌ اژدها خواهد شد و از آنها لذت‌ خواهد برد . اما به‌ هر حال‌ نیمه‌ کامل‌ وجود اژدها چه‌ در عشق‌ و چه‌ در ازدواج‌ میمون‌ است‌ . حیله‌ گری‌ میمون‌ همانقدر به‌ قدرت‌ اژدها محتاج‌ است‌ که‌ قدرت‌ این‌ دومی‌ به‌ امکانات‌ اولی‌ . آن‌ دو به‌ یکدیگر به‌ شدت‌ محتاجند ولی‌ این‌ حقیقتی‌ است‌ که‌ تنها میمون‌ از آن‌ خبر دارد . حقیقتی‌ که‌ اینجا باید گفته‌ شود این‌ است‌ که‌ از بین‌ تمام‌ علامتها تنها میمون‌ قادر است‌ اژدها را فریب‌ دهد . ارتباط‌ اژدها وببر بندرت‌ می‌ تواند ارتباط‌ آرامی‌ باشد . اما قبل‌ از هر چیز اژدها باید از سگها حذر کند . سگ‌ بدبین‌ ، عصبی‌ و واقعگرا هرگز نمی‌ تواند اعتقادی‌ به‌ اژدها داشته‌ باشد . اژدها در کودکی‌ به‌ رنجهای‌ مختصری‌ دچار خواهدشد بیشتر به‌ این‌ خاطر که‌ از اطرافیانش‌ بسیار طلب‌ می‌ کند . پدر و مادر او معمولا"کوشش‌ بسیارمی‌ کنند که‌نیازهای‌ او را بر آورند . روح‌ هنرمندش‌ در قسمت‌ دوم‌ زندگی‌ او را مواجه‌ با مشکلاتی‌ خواهد کرد . او هر چند که‌ در نظر اطرافیانش‌ بسیار با ارزش‌ خواهد بود ولی‌ گاهی‌ اوقات‌ احساس‌ بدبختی‌ خواهد کرد(هر چند که‌ در حقیقت‌ ، دائم‌ بوسیله‌ اطرافیان‌ تحسین‌ خواهد شد و بدبختیش‌ بهمان‌ اندازه‌ کوچک‌ خواهد بود که‌ موفقیتهایش‌ بسیار بزرگ) . هر چه‌اژدهاسختگیرتر باشد کمتر به‌ رضایت‌ کامل‌ می‌ رسد اما با وجود همه‌ اینها او اغلب‌ شاد خواهد بود و حتی‌ اگر کمی‌ از این‌ شادمانی‌ در دوران‌ پیری‌ در سطح‌ آگاهیهای‌ او باشد ضامن‌ موفقیت‌ و پیروزیش‌ خواهد شد . اژدها علامت‌ بخت‌ واقبال‌ است‌ . علامت‌ نیروهای‌ آسمانی‌ است‌ و برای‌ مردم‌ خاور دور نشانه‌ سلامت‌ ، تقوا ، هماهنگی‌ و عمر طولانی‌ است‌ . ولی‌ به‌ هر حال‌ باید گفت‌ که‌ هر سکه‌ ای‌ روی‌ دیگری‌ هم‌ دارد . اگر اینطور بنظر برسد که‌ اژدها از بقیه‌ علائم‌ سهم‌ بیشتری‌ از خیرو برکت‌ برده‌ است‌ نباید فراموش‌ کرد که‌ هر کس(حتی‌ اژدها)حیله‌ گریهائی‌ مخصوص‌ به‌ خود دارد . حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ اژدها شما را وادار می‌ کند که‌ به‌ او اعتقاد داشته‌ باشید . او همیشه‌ ،خیره‌ کننده‌ است‌ ولی‌ فراموش‌ نکنید که‌ این‌ برق‌ همیشه‌ در سطح‌ است‌ . او خودش‌ هم‌ واقعا"نمی‌ داند چرا اینهمه‌ خیرکننده‌ است‌ . قدرت‌ او در حقیقت‌ نوعی‌ چشمبندی‌ است‌ . اژدها در واقع‌ یک‌ حیوان‌ ساختگی‌ است‌ . یک‌ موجود خوش‌ لباس‌ و براق‌ برای‌ جشن‌ . موجودی‌ که‌ در جشنها با قدرت‌ و زیبائی‌ ، اما به‌ هر حال‌ فروتن‌ ، می‌ درخشد . او می‌ تواند از خودش‌ آب‌ و آتش‌ و حتی‌ طلا بسته‌ به‌ میل‌ دیگران‌ و هر قدر که‌ بخواهند بیرون‌ بریزد . اما وقتی‌ جشن‌ تمام‌ شد اژدها را می‌ سوزانیم‌ . . . وبعد مثل‌ (قفقوس‌ )او دوباره‌ از میان‌ خاکستر وجود خودش‌ سر بیرون‌ خواهد زد.چرا که‌ سال‌ دیگری‌ در پیش‌ و جشن‌ دیگری‌ در پیش‌ است‌ .

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال مار

 

 

 

مار یا افعی‌ در بین‌ مغرب‌ زمینیها شهرت‌ بدی‌ دارد . ولی‌ بر عکس‌در بین‌ ملل‌ مشرق‌ زمین‌ به‌ عنوان‌ نشانه‌ عقل‌ و دانائی‌ و اراده‌ شناخته‌ شده‌ و حتی‌ پرستش‌ شده‌ است‌ . کسانی‌ که‌درسال‌ مار بدنیا آمده‌ اند مردمی‌ ،جذاب‌ و ،احساساتی‌ و ،شوخ‌ هستند . زنان‌ متولد این‌ سال‌ معمولا"،زیبا هستندو زیبائیشان‌ رمز موفقیت‌ آنها است‌ . )مثل‌ ژاکلین‌ و کندی‌ و کریس‌کلی‌ ملکه‌ موناکو( . در ژاپن‌ هنگامی‌ که‌ بخواهند زنی‌ را بدلیل‌ داشتن‌ عقل‌ و زیبائی‌ توأما"مدح‌ کنند از جملاتی‌ از این‌ قبیل‌ استفاده‌ می‌ کنند ؛ "عزیز من‌ ، تو حقیقتا"یک‌ مار هستی‌ . "تعریفی‌ که‌ مسلما"در غرب‌ برخورنده‌ خواهدبود . لباسهای‌ مار معمولا"زیبا و اندکی‌ هوس‌ انگیز است‌ و به‌ همین‌ خاطر توجه‌ مردان‌ را جلب‌ می‌ کند و زنان‌ مار در بکاربردن‌ زیور آلات‌ افراط‌ می‌ کنند . مار هرگز وقتش‌ را بیهوده‌ تلف‌ نمی‌ کند و کمتر لحظات‌ عمرش‌ را با پرگوئی‌ و بد گوئی‌ از دست‌ می‌ دهداو اغلب‌ می‌ اندیشد و ،روشنفکر است‌ و ،فیلسوف‌ و بیشتر سروکارش‌ با مسائل‌ دماغی‌ است‌ . . وبه‌ احساس‌ و درک‌ اولیه‌ اش‌ در موارد مختلف‌ ایمان‌ دارد و در عقایدش‌ این‌ درک‌ اولیه‌ را به‌ صورت‌ یک‌ امر مسلم‌ بکار می‌ اندازدو چون‌ کمتر در شناسائی‌ محیط‌ و مردم‌ اشتباه‌ می‌ کند به‌ این‌ دلیل‌ اغلب‌ قدم‌ صحیح‌ را بر می‌ دارد . بنظر میاید که‌ حس‌ ششم‌ او همانقدر قوی‌ است‌ که‌ پنج‌ حس‌ دیگرش‌ . او به‌ اتمام‌ کارها عقیده‌ زیادی‌ دارد و کمتر ممکن‌ است‌ کاری‌ را نیمه‌ تمام‌ بگذاردبلکه‌ بر عکس‌ به‌ سرعت‌ تصمیم‌می‌ گیرد ، انجام‌ می‌ دهد و به‌ پایان‌ می‌ رساند و در راه‌ رسیدن‌ به‌ هدفش‌ آسمان‌ و زمین‌ را به‌ هم‌ می‌ ریزد و اجازه‌ نمی‌ دهد هیچ‌ مانعی‌ در سر راهش‌ قرار بگیرد . به‌ همین‌ جهت‌ شاید بشود گفت‌ در قمار زندگی‌ تا حدی‌ ناشی‌ است‌ . در امور مالی‌باید گفت‌ کمی‌ ،دقیق‌ و ،حسابگر است‌ گرچه‌ که‌ توجه‌ زیادش‌ به‌ مردم‌ باعث‌ می‌ شود که‌ قدم‌ کمک‌ جلو بگذارد ولی‌ هرگز فکر نکنید که‌ مار می‌ تواند اولین‌ کسی‌ باشد که‌ پولی‌ به‌ کسی‌ قرض‌ دهد . کمکهای‌ او معمولا"بیشتر جنبه‌ معنوی‌ دارد تا مادی‌ . مار در حقیقت‌ با خودش‌ آزادتر است‌ تا با پولش‌ و دردناکترین‌ قسمت‌ مسئله‌ این‌ است‌ که‌ کمک‌ کردن‌ به‌ مردم‌ را بزرگترین‌ کارها می‌ داند و در نتیجه‌ آنقدر در کار دیگران‌ با کمکهای‌ معنویش‌-دخالت‌ می‌ کند که‌ خطر فضول‌ شناخته‌ شدن‌ او را تهدید می‌ کند . خطر مهم‌ دیگر این‌ است‌ که‌ او در انجام‌ هر کار مبالغه‌ می‌ کند حتی‌ در کمک‌ کردن‌ به‌ دوستان‌ . هنگامی‌ که‌ بخواهد به‌ دوستی‌ لطف‌ کند چنان‌ دچار احساس‌ مالکیت‌ می‌ شود که‌ بیش‌ از آنکه‌ کمک‌ باشد مانعی‌ در راه‌ دوست‌ خواهد شد . با طبیعت‌ مارپیچی‌ که‌ دارد آنچنان‌ بدور فرد مورد علاقه‌ حلقه‌ خواهد زد که‌ به‌ ناچار ، منجر به‌ خفه‌ شدن‌ او خواهد شد همیشه‌ دوبار فکر کنید و بعد کمک‌ مار رابپذیریدو گرنه‌ به‌ نتیجه‌ ای‌ که‌ گفتیم‌ خواهید رسید . در مورد امور مالی‌ مار اقبال‌ بلندی‌ دارد . او نباید هرگز نگران‌ بی‌ پولی‌ احتمالی‌ خود باشد . کافی‌ است‌ دست‌ دراز کند تا پول‌ در کیفش‌ قرار بگیرد . خودش‌ نیز این‌ را می‌ داند و معمولا از این‌ بابت‌ تا حد "حاجی‌ جبار"پیش‌ می‌ رود و این‌ یکی‌ از دلایلی‌ است‌ که‌ معمولا"باعث‌ می‌ شود از قرض‌ دادن‌ احتراز داشته‌ باشد . او ،خسیس‌ است‌ . او به‌ هیچ‌ وجه‌ ،اهل‌ خطر کردن‌ نیست‌ و معمولا"مشاغلی‌ انتخاب‌ می‌ کند که‌ راه‌ آرام‌ و مطمئنی‌ داشته‌ باشد . حتی‌ پیه‌ کار زیاد رابه‌ تن‌ نمی‌ مالد . حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ او رویهمرفته‌ موجود تنبلی‌ است‌ . در مسائل‌ عشقی‌ هر گاه‌ شریکی‌ برای‌ خود پیدا کند حتی‌ آنکه‌ عاشق‌ او نباشد ،سختگیر و ،حسود است‌ . حلقه‌ های‌ معروف‌ طبیعیش‌ را آنچنان‌ به‌ دور شریک‌ میاندازد که‌ برای‌ او راهی‌ جز فرار و رها کردن‌ همه‌ چیز باقی‌ نمی‌ ماند . واین‌ حقیقتی‌ است‌ که‌ مار راخیلی‌ آزار می‌ دهد . زیرا او هرگز تحمل‌ کنجکاویهای‌ مردم‌ را در مورد ناکامی‌ های‌ عشقیش‌ ندارد . بخصوص‌ مردان‌ این‌ سال‌ که‌ خود ،از چشم‌ چرانی‌ و بوالهوسی‌ لذت‌ می‌ برند(والبته‌ چنین‌ چیزی‌ را به‌ شریک‌ زندگیشان‌ نمی‌ توانند روا دارند . )مشکل‌ اساسی‌ و زیاد مردان‌ مار این‌ است‌ که‌ معمولا"با ازدواجهای‌ متعدد گرفتاریهای‌ فراوانی‌ برای‌ خود ایجاد می‌ کنند . به‌ آنها نصیحت‌ می‌ شود که‌ بر این‌ خصیصه‌ اخلاقی‌ خود غلبه‌ کنند . مارهائی‌ که‌ توجهشان‌ را به‌ خانواده‌ خود معطوف‌ میکنند به‌ موفقیتهای‌ بزرگ‌ خواهند رسید . ولی‌ خوب‌ اینجا همان‌ جائی‌ است‌ که‌ کفش‌ پا را آزار می‌ دهد . مرد متولد سال‌ مار معمولا"صاحب‌ خانواده‌ پرجمعیتی‌ می‌ شود . به‌ این‌ ترتیب‌ مطمئن‌ می‌ شود که‌ زنش‌ آنچنان‌ دست‌ و پایش‌ در پوست‌ گردوی‌ گرفتاریهای‌ خانوادگی‌ است‌که‌ نخواهد توانست‌ مثل‌ او به‌ بوالهوسی‌ بپردازد . ازدواج‌ مار معمولا"با گاو توأما" با شادی‌ خواهد بود . گاو عاشق‌ خانواده‌ است‌ و البته‌ می‌ خواهد رئیس‌ خانواده‌ باشد واین‌ مقامی‌ است‌ که‌ مار با کمال‌ خوشحالی‌ به‌ او تفویض‌ می‌ کند . جنگ‌ بین‌ خروس‌ و مار چه‌ در ازدواج‌ و چه‌ در مشارکت‌ برای‌ کار و یا دوستی‌ به‌ آنجا منجر خواهد شد که‌ هر یک‌دیگری‌ را مسئول‌ گرفتاریها و اشتباهات‌ خود خواهد دانست‌ . برای‌ خوک‌ بیچاره‌ ای‌ که‌ بدام‌ مار بیفتد باید کاملا"تأسف‌ بخوریم‌ . خوک‌ اجازه‌ می‌ دهد که‌ مار او را بدام‌ بیندازد و آنچنان‌ سحر اوخواهد شد که‌ قدرت‌ انجام‌ هر عملی‌ از او سلب‌ خواهد شد و مار بخودش‌ اجازه‌ هر کاری‌ را که‌ اراده‌ کند خواهد داد . اما مار در مقابل‌ ببر کاری‌ ندارد که‌ انجام‌ دهد زیرا مسلما" ببر او را نابود خواهد کرد . دوران‌ کودکی‌ و نوجوانی‌ مار معمولا"آرام‌ و بی‌ دردسر می‌ گذرد . اما باید مراقب‌ قسمت‌ بعدی‌ باشد . زیرا تازه‌ در این‌ دوره‌ است‌ که‌هوسهایش‌ از خواب‌ بیدار می‌ شود و عشق‌ به‌ ماجراجوئیها او را به‌ میدان‌ حیله‌ گریها می‌ کشاند . اگرچه‌ که‌ هیچکدام‌ از این‌ مسائل‌ مزاحم‌ آرامش‌ پیری‌ او نخواهد بود . ولی‌ همه‌ چیز به‌ این‌ بستگی‌ دارد که‌ مار در زمستان‌ بدنیا آمده‌ باشد یا در تابستان‌ ، در روز یا در شب‌ . در مناطق‌ حاره‌ بدنیا آمده‌ باشد یا در مناطق‌ سرد سیر . ماری‌ که‌ در نیمه‌ روز فصل‌گرما در مناطق‌ حاره‌ بدنیا آمده‌ باشد خوشبخت‌ تر و خوش‌ اقبالتر از ماریست‌ که‌ در نیمه‌ شب‌ فصلی‌ سرد و در سرد سیر بدنیا آمده‌ باشد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال اسب

 

 

 

اسب‌ همیشه‌ فوق‌ العاده‌ به‌ نظر می‌ رسد زیرا پر از جذابیت‌ و مخصوصا"،جاذبه‌ جنسی‌ است‌ و کاملا"می‌ داند چه‌ بپوشد و چگونه‌ ظاهر خود را فریبنده‌ نشان‌ دهد . او ،عاشق‌مکانهای‌ عمومی‌ است‌ . تالارهای‌ کنسرت‌ ، تماشاخانه‌ ها ، میتینگها ، مسابقات‌ ورزشی‌ و سینماها جاهائی‌ است‌ که‌ او را جلب‌ می‌ کند . خود او اغلب‌ ،ورزشکار است‌ و دراین‌ زمینه‌ به‌ موفقیتهائی‌ می‌ رسد . او به‌ خوبی‌ روش‌ تعریف‌ کردن‌ از مردم‌ را می‌ داندو به‌ راحتی‌ جملات‌ زیبائی‌ دروصف‌ آنها می‌ سازد . ،شوخ‌ و سرگرم‌ کننده‌ است‌ ، غیبت‌می‌کند ، همدردی‌ می‌ کند و همیشه‌ مورد توجه‌ مردم‌ است‌ . بالاتر از همه‌ اینها او برای‌ فعالیتهای‌ سیاسی‌ ساخته‌ شده‌ است‌ . سیاست‌ و دسته‌ بندیهای‌ سیاسی‌ فرصتهائی‌ هستندکه‌به‌ اسب‌ امکان‌ آن‌ را می‌ دهند تا گندم‌ خودش‌ را در آسیاب‌ زندگی‌ درو کند . و در این‌ رشته‌ می‌ تواند موفق‌ بشود . زیرا حاضر به‌ خدمت‌ است‌ و نوسانات‌ جمعیت‌ را به‌ خوبی‌می‌ شناسد . او شوخ‌ و ،نکته‌ سنج‌ است‌ و همیشه‌ میدان‌ بحث‌ را از شما خواهد گرفت‌ . البته‌ قبل‌ از آنکه‌ شما بحث‌ را شروع‌ کرده‌ باشید . درست‌ مانند این‌ است‌ که‌ افکار شما رامی‌ خواند و البته‌ باز قبل‌ از آنکه‌ شما خود افکارتان‌ را بخوانید . این‌ خاصیت‌ به‌ او اجازه‌ می‌ دهد که‌ هر بحثی‌ را بخود اختصاص‌ بدهد . چه‌ موضوع‌ بحث‌ مورد تصویبش‌ با شد چه‌ نباشد . در مجموع‌ اسب‌ در کارهای‌ یدی‌ همانقدر مهارت‌ دارد که‌ در کارهای‌ فکری‌ . اما در حقیقت‌ او بیشتر ،زرنگ‌ است‌ تا باهوش‌ و خودش‌ نیز این‌ را می‌ داند . درست‌ به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ بر خلاف‌ ظاهر مطمئنش‌ ، چندان‌ به‌ خود اعتماد ندارد . و قلبا"موجود ضعیفی‌ است‌ . . . اسب‌ خونگرم‌ ، هیجانی‌ و ،ناآرام‌ است‌ . به‌ خاطر این‌ مشخصات‌ همیشه‌ از قدرت‌ خود در صحبت‌ کردن‌ استفاده‌ می‌ کند تا مورد توجه‌ عموم‌ واقع‌ شود . کسانی‌ که‌ یکبار از خشم‌ اسب‌ صدمه‌ دیده‌ اند دیگر هرگز نخواهند توانست‌ نسبت‌ به‌ او با مسامحه‌ فکرکنند و برای‌ همیشه‌ وحشتی‌ از او در دل‌ خواهند داشت‌ . خلق‌ و خوی‌ او خیلی‌ زود تغییر می‌ کند و به‌ ناچار در این‌ مواقع‌ اندکی‌ کودک‌ صفت‌ بنظر خواهد رسید . برای‌ پیروزی‌ در زندگی‌ باید بر این‌ روحیه‌ اش‌ غلبه‌ کند . اسب‌ ،خودخواه‌ است‌ و اعتنائی‌ به‌ افرادی‌ که‌ می‌ خواهند راهش‌ را ببندند ندارد و برای‌ به‌ ثمر رساندن‌ جاه‌ طلبی‌ هایش‌ آنها را زیر پا خواهد گذاشت‌ . او تا حدی‌ هم‌ ،خود پرست‌ است‌ و به‌ مسائل‌ هیچکس‌ توجه‌ ندارد مگر مسائل‌ خودش‌ . اگرچه‌ ، اگر فرصتی‌ پیش‌ بیاید با کمال‌ شجاعت‌ در گرفتاریهای‌ دیگران‌ مداخله‌ می‌ کند . او مستقل‌ و خودمرکز همیشه‌ به‌ راه‌ خودش‌ می‌ رود و هرگز نصیحت‌ کسی‌ را قبول‌نمی‌ کند . خیلی‌ زود آغوش‌ خانواده‌ را ترک‌ می‌ کند تا زندگی‌ شخصی‌ خودش‌ را بسازد و این‌ برای‌ او خیلی‌ هم‌ خوب‌ است‌ . خود او نیز با خوشحالی‌ این‌ کار را خواهد کرد زیرا خانه‌ برای‌ او جای‌ چندان‌ مهمی‌ نیست‌ مگر آنکه‌ خودش‌ آن‌ را ساخته‌ باشد . وقتی‌ خانه‌ وخانواده‌ ای‌ برای‌ خودش‌ درست‌ می‌ کند و خود مرکز آن‌ قرار می‌ گیرد آن‌ وقت‌ است‌ که‌ زندگیش‌ را دوست‌ می‌ دارد . کارش‌ ، گرفتاریهایش‌ ، سلامتیش‌ ، حتی‌ اطوی‌ لباسش‌ باید زیر نظر خودش‌ باشد .(دراینجا باید گفت‌ هر چند که‌ نگران‌ گرفتاریهای‌ خانوادگی‌ است‌ ولی‌ اگر بر اثر پیش‌ آمدی‌ اسب‌ خانه‌ و خانواده‌ را ترک‌ گوید پس‌ از رفتن‌ او همه‌ چیز درخانه‌ بهم‌ خواهد ریخت‌ ، درست‌ مانند اینکه‌ خانه‌ ای‌ پوشالی‌ را در معرض‌ طوفان‌ قراردهند). اینجا باید گفت‌ که‌ اگر چه‌ این‌ موجود خودخواه‌ فقط‌ برای‌ خود و موفقیتهای‌ شخصیش‌کار می‌ کند ولی‌ بازده‌ کارش‌ به‌ نحو فوق‌ العاده‌ ای‌ عالی‌ است‌ و به‌ دیگران‌ سود می‌ رساند . اسب‌ ماهرانه‌ کار می‌ کند . ،اقتصاددان‌ خوبی‌ است‌ و در مسائل‌ به‌ موفقیت‌ می‌رسد . بدبختانه‌ از آنجا که‌ خلق‌ و خوی‌ او زود تغییر می‌ کند ناگهان‌ توجهش‌ را نسبت‌ به‌ مسائل‌ مورد علاقه‌ اشان‌ از دست‌ می‌ دهد . این‌ مسائل‌ می‌ تواند عاشقانه‌ ، مربوط‌ به‌ کار و یا هر چیز دیگری‌ باشد . اما چه‌ اهمیتی‌ دارد ، او دوباره‌ شروع‌ خواهد کرد و دوباره‌ به‌ همان‌ درجه‌ از موفقیت‌ خواهد رسید . همه‌ این‌ کارها را بدون‌ فکر و اندیشه‌ می‌ کند زیرا او موجودی‌ برون‌ گرا است‌ و احتیاج‌ دارد که‌ دائم‌ با مردم‌ و در بین‌ مردم‌ باشد و از آنها تملق‌ بشنود . اسب‌ در رابطه‌ با جنس‌ مخالف‌ موجود ضعیفی‌ است‌ . او ،به‌ خاطر عشق‌ از همه‌چیز می‌ گذرد و بخود محرومیت‌ می‌ دهد و کارهای‌ دیگر را کنار میگذارد . درست‌ به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ بر خلاف‌ روحیه‌ مثبت‌ و برون‌ گرایش‌ اغلب‌ خشک‌ و سرد بنظر می‌ رسد . اما اگر بتواند بر این‌ ضعفش‌ غلبه‌ کند و اگر جاه‌ طلبی‌ هایش‌ بر شهواتش‌ غلبه‌ کند در زندگی‌ به‌ موفقیتهای‌ زیادی‌ خواهد رسید . اسب‌ با بز زندگی‌ خوشی‌ خواهد داشت‌ . آنها دست‌ همدیگر را خواهند گرفت‌ و درست‌ در لبه‌ پرتگاه‌ زندگی‌ روی‌ یخهای‌ مشکلات‌ سر خواهند خورد . این‌ همانجائی‌ است‌ که‌ تلون‌ مزاج‌ و بوالهوسیها وشوخ‌ طبعی‌ های‌ بز خود خواهی‌ های‌ اسب‌ را اقناع‌ خواهد کرد . هیچکدام‌ از آنها هم‌ به‌ دلایل‌ دوام‌ این‌ رابطه‌ آگاهی‌ ندارندو چه‌ از این‌ بهتر . به‌ دلایل‌ متفاوتی‌ اسب‌ می‌ تواند زندگی‌ مسالمت‌ جویانه‌ ای‌ با سگ‌ و یا ببر داشته‌ باشد این‌ دو گرفتار مسائل‌ روحی‌ و شخصیتشان‌ هستند و توجهی‌ به‌ تزلزل‌ جنبه‌ های‌ رمانتیک‌ در اسب‌ ندارند . تا وقتیکه‌ آنها دلواپس‌ مسائل‌ شخصیتشان‌ هستند اسب‌ هم‌ می‌ تواند زندگی‌ شخصی‌ خودش‌ را تعقیب‌ کند . هر اتفاقی‌ که‌ می‌ خواهد بیفتد اسب‌ هرگز نباید با موش‌ ازدواج‌ کند . بخصوص‌ اگر زن‌ اسب‌ و مرد موش‌ باشد . و بخصوص‌ اگر اسب‌ ، اسب‌ آتش‌ باشد . )1285-1345( . هر نوع‌ رابطه‌ ای‌ بین‌ این‌ دو موجود عاشق‌ پیشه‌ و هوسباز تنها می‌ تواند به‌ آتش‌ سوزی‌ واقعی‌ منجر شود . کودکی‌ و نوجوانی‌ اسب‌ پراز فراز و نشیب‌ خواهد بود . در جوانی‌ خانه‌ و خانواده‌ اش‌ را ترک‌ می‌ کند و همین‌ مسئله‌ ناامیدیهای‌ بعدی‌ زندگی‌ او را باعث‌ خواهد شد . زندگی‌ عشقیش‌ نیز هرگز بی‌ درد سر نخواهد بود . اما در پیری‌ به‌ آرامش‌ و آسایش‌ خواهد رسید . سالهای‌ 1285-1344-1404 و غیره‌ که‌ سالهای‌ اسب‌ آتش‌ شناخته‌ شده‌ سال‌ خوبی‌ برای‌ اسب‌ و برای‌ خانواده‌ اسب‌ نیست‌ . زیراکه‌ در این‌ سالها جنبه‌ های‌ خوب‌ وجود اسب‌ به‌ جنبه‌ های‌ بد تبدیل‌ می‌ شود و عقیده‌ عمومی‌ در خاور دور بر این‌ است‌ که‌ در این‌ سالها هر گرفتاری‌ ممکن‌ است‌ به‌ خانواده‌ نازل‌ شود . مرد و زنی‌ که‌ در سال‌ اسب‌ آتش‌ بدنیا آمده‌ است‌ از نظر روحیه‌ با متولدین‌ سالهای‌ اسب‌ معمولی‌ یکی‌ است‌ جز آنکه‌ این‌ دسته‌ در صفات‌ خوب‌ و بدشان‌ افراط‌ بیشتری‌ دارند . بیشتر کار می‌ کنند بیشتر بدنبال‌ استقلال‌ هستند و متأسفانه‌ بیشتر خودخواه‌ . طبیعت‌ هیجانی‌ و خودخواهی‌ دیوانه‌ وار آنها باعث‌ گرفتاریهای‌ زیادی‌ در زندگی‌ عشقیشان‌ خواهد شد . معمولا"متولدین‌ سال‌ اسب‌ آتش‌ بیشتر بر روی‌ افراد خانواده‌ خود نفوذ دارند . ولی‌ عقیده‌ عمومی‌ این‌ است‌ که‌ متولدین‌ این‌ سالها گرفتاری‌ بیشتری‌ برای‌ خانه‌ ای‌ که‌ در آن‌ بدنیا آمده‌ اند و یا خانه‌ ای‌ که‌ خود بوجود آورده‌ اند فراهم‌ خواهند کرد .‌

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال بز

 

 

 

متولد سال‌ بز ،شیک‌ پوش‌ ، ،جذاب‌ ، ،هنرمند ، مطبوع‌ و دلپذیر است‌ و البته‌ نباید فراموش‌ کرد که‌ در کنار این‌ صفات‌ دارای‌ نوعی‌ روحیه‌بد بینی‌ ، تردید و نگرانی‌ نیز هست‌ که‌ مجموعا"سرشت‌ بز را می‌ سازند . بز کمتر با آنچه‌ که‌ خود دارد راضی‌ و خوشنود است‌ و اغلب‌ دچار این‌ توهم‌ می‌ باشد که‌ مرغ‌ همسایه‌ غاز است‌ . و شاید بواسطه‌ همین‌ روحیه‌است‌ که‌ دوستان‌ و نزدیکانش‌ اغلب‌ از او رنجش‌ پیدا می‌ کنند . او بدون‌ قصد دوستانش‌ را می‌ رنجاند . بز کمتر از هر کس‌ دیگری‌ به‌ وقت‌ شناسی‌ اهمیت‌ می‌ دهد و این‌ نیزدلیلی‌ است‌ برای‌ رنجش‌ دیگران‌ ، در حالی‌ که‌ هر گاه‌ مایل‌ باشد از دیگران‌ استفاده‌ کند می‌ تواند خود را در دل‌ آنها جای‌ دهد و همه‌ را مفتون‌ خود سازد . بزها معمولا"خود را با هر نوع‌ زندگی‌ تطبیق‌ می‌ دهند مشروط‌ بر آنکه‌ امنیت‌ زندگیشان‌ حفظ‌ شود . بز ،خجالتی‌ و ظریف‌ است‌ و از اینکه‌ دیگران‌ او را راهنمائی‌ کنند احساس‌ خوشحالی‌ می‌ کند . اینطور بنظر می‌ رسد که‌ رأی‌ و نظر دیگران‌ برای‌ او مهم‌ است‌ ولی‌ امر مسلم‌ این‌ است‌ که‌ همیشه‌ با جذابیت‌ ذاتیش‌ مورد توجه‌ دیگران‌ قرار می‌ گیرد . رفتار او گاه‌ بوالهوسانه‌ بنظر میاید ولی‌ نباید فراموش‌ کرد که‌ این‌ جزو خصلتهای‌ طبیعی‌ اوست‌ . بز معمولا"،مذهبی‌ است‌ ولی‌ مذهب‌ را اغلب‌ به‌ عنوان‌ تکیه‌ گاهی‌ که‌ امنیت‌ و آسایش‌ روحی‌ برای‌ او فراهم‌ می‌ آورد قبول‌ دارد . باید دانست‌ که‌ در اکثر موارد آنها به‌ جنبه‌ های‌ تخیلی‌ و فوق‌ طبیعی‌ و سحر آسا اهمیت‌ می‌ دهند و در این‌ مسائل‌ رمز و رازی‌ احساس‌ می‌ کنند . مردان‌ و زنان‌ متولدسال‌ بز معمولا"،خوش‌ قلب‌ ، ،دست‌ و دلباز و مهربانند و افراد گروه‌ های‌ کم‌ بضاعت‌ را شریک‌ مال‌ خود می‌ کنند و درست‌ بواسطه‌ همین‌ مسئله‌ اغلب‌ پیش‌ می‌ آید که‌ مال‌ دیگران‌ را نیز مال‌ خود می‌ دانند . بزها معمولا"میل‌ دارند حدود زندگیشان‌ را وسیع‌ کنند و اگر موردی‌ پیش‌ نیاید که‌ مجبور به‌ قبول‌ زندگی‌ محدودی‌ بشوند احساس‌ ناراحتی‌ می‌ کنند و ممکن‌ است‌ بارها نارضایتیشان‌ را ابراز کنند . جالب‌ این‌ است‌ که‌ طبیعت‌ نیز اغلب‌ وسایل‌ تسهیل‌ زندگی‌ این‌ گروه‌ را فراهم‌ میکند . بز را همیشه‌ می‌ توان‌ تابع‌ جریان‌ پیشرفت‌ دانست‌ تا موجد پیشرفت‌ . ولی‌ اگر راه‌ انتخابی‌ او دقیق‌ باشد بزرگترین‌ شانس‌ را در زندگیش‌ بدست‌ آورده‌ است‌ . این‌ صفت‌ در روحیه‌ هنرمندان‌ سال‌ بز به‌ خوبی‌ نمایان‌ است‌ آنها کمتر سازنده‌ هستند بلکه‌ اکثرشان‌ کارهای‌ هنری‌ دیگران‌ و روش‌ پیشینیان‌ را ادامه‌ داده‌ اند و با استعداد و سلیقه‌ فراوانی‌ که‌ در ذات‌ آنهاست‌ کارهای‌ خوبی‌ را عرضه‌ کرده‌ اند . بز می‌ تواند صنعتگر و هنرمند خوبی‌ باشد زیرا از هوش‌ فراوانی‌ برخوردار است‌ ولی‌ معمولا"ترجیح‌ می‌ دهد تصمیم‌ گیریهای‌ نهائی‌ را در مورد نوع‌ کار به‌ دیگران‌ واگذار کند که‌ البته‌ این‌ حالت‌ صددرصد به‌ نفع‌ اوست‌ . در چنین‌ مواردی‌ اگر افرادی‌ که‌ در کنار بز هستند رفتار انسانی‌ داشته‌ باشند آنوقت‌ او از هیچ‌ نوع‌ محبت‌ ، انسانیت‌ و مهربانی‌ دریغ‌ نخواهدکرد مخصوصا"اگر این‌ افراد از او قدردانی‌ هم‌ بکنند . زن‌ متولد سال‌ بز همیشه‌ خواب‌ یک‌ ازدواج‌ موفقیت‌ آمیز را با مردی‌ که‌ زندگی‌ مرفهی‌ دارد می‌ بیند . آنها معمولا"مشاورین‌ خوبی‌ هستند . مناسباتشان‌ با مردم‌ چشمگیر است‌ و برای‌ همین‌ مشاغل‌ روابط‌ عمومی‌ بهترین‌ فرصتها را برای‌ ابراز لیاقت‌ در اختیار آنها می‌ گذارد . کارهای‌ هنری‌ نیز به‌ خوبی‌ از عهده‌بز برمیاید . نویسندگان‌ و هنرمندان‌ زیادی‌ در سال‌ بز متولد شده‌ اند . هر اتفاقی‌ که‌ می‌ خواهد میفتد ولی‌ بزها هر طور شده‌ باید از کارهای‌ تجاری‌ و دادو ستد اجتناب‌ کنند . آنها فروشنده‌ های‌ بدی‌ هستند . زیرا هرگز نمی‌ توانند نظریاتشان‌ را آنطور که‌ واقعا"هست‌ و ادراک‌ می‌ کنند بر زبان‌ بیاورند . جملات‌ آنها اغلب‌ حکایت‌ از یک‌ تردید و دودلی‌ دارد . بعلاوه‌ وقت‌ شناس‌ نیز نیستند و کمتر به‌ این‌ مطلب‌ توجه‌ دارند که‌ هر سخن‌ جائی‌ و هر نکته‌ مکانی‌ دارد . باید گفت‌ در اینکه‌ بی‌ موقع‌ مطلبی‌ را عنوان‌ کنند و از آن‌ طبیعتا"نتیجه‌ بدی‌ بگیرند تا حد نبوغ‌ پیروی‌ می‌ کنند بزها معمولا"،آرامش‌ طلب‌ هستند و به‌ وضعیتی‌ که‌ آسایش‌ و آرامش‌ خیال‌ آنها را فراهم‌ کند نیاز دارند . خوشبختانه‌ اکثر آنها می‌ دانند که‌ از کدام‌ مسیر باید بروند تا به‌ خوشبختی‌ برسند . آنها ،عاشق‌ بحثها و گفتگوهای‌ هنری‌ هستند وطبیعتا" ،عاشق‌ پیشه‌ وخیال‌ بافند . در زندگی‌ بزها معمولا"ماجراهای‌ رمانتیک‌ فراوان‌ است‌ ولی‌ بواسطه‌ طبیعت‌ آرامی‌ که‌ دارند معمولا"این‌ ماجراها خالی‌ از اضطرابات‌ و هیجانات‌ شدید است‌ . بز می‌ تواند در کنار گربه‌ ، خوک‌ و اسب‌ خوشبخت‌ شود . هر کدام‌ از این‌ علائم‌ به‌ دلیلی‌ می‌ تواند با بز کنار بیایند . گربه‌ همیشه‌ برای‌ روح‌ هنرمندانه‌ بز قدر فراوانی‌ قائل‌ است‌ و خوک‌ به‌ راحتی‌ خود را با بز طبیق‌ می‌ دهد و اسب‌ خود مرکز براحتی‌سنگینی‌ بز را در پشت‌ خود تحمل‌ می‌ کند . هیچ‌ علامت‌ دیگری‌ برای‌ مدت‌ زیاد نمی‌ تواند در کنار بز سر کند و در این‌ میان‌ گاوها را باید قبل‌ از دیگران‌ نام‌ برد . زیرا گاو همانقدر که‌ برای‌ خانواده‌ خود رفاه‌ و آسایش‌ و امنیت‌ به‌ همراه‌ میاورد به‌ همان‌ نسبت‌ نیز توقع‌ جبران‌ دارد و بز در این‌ موارد جز خودش‌ چیزی‌ برای‌ عرضه‌ ندارد . کار یا عشق‌ میان‌ بز و سگ‌ نیز هرگز انجامی‌ نخواهد داشت‌ . این‌ دو موجود بدبین‌ هرگز از یکدیگر راضی‌ نخواهند بود . جوانی‌ بز بواسطه‌ نگرانیهای‌ عشقی‌ معمولا"تا حدودی‌ طوفانی‌ است‌ولی‌ بچگی‌ و پیری‌ او به‌ آرامش‌ و آسایش‌ خواهد گذشت‌ . یک‌ موضوع‌ دیگر باقی‌ مانده‌ و آن‌ این‌ است‌ که‌ زندگی‌ مرفه‌ و راهنمائی‌ های‌ عاقلانه‌ به‌ بز این‌ امکان‌ را خواهد داد که‌ در موفقیت‌ کامل‌ زندگی‌ کند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال

متولد سال میمون

 

 

 

در بین‌ دوازده‌ علامت‌ ، میمون‌ غیر معمولی‌ ترین‌ علامت‌ هاست‌ . میمون‌ ،بد جنس‌ و در عین‌ حال‌ ،دلیر و ،با همت‌ است‌ . ،شوخ‌ طبع‌ است‌ و همیشه‌ آماده‌ شوخی‌ ولی‌ شوخیهایش‌ معمولا"غیر مستقیم‌ است‌ . او آنچنان‌ موجود اجتماعی‌ است‌ که‌ معمولا" در افراد غیر آشنا این‌ احساس‌ را بوجود میاورد که‌ مدتهاست‌ او را می‌ شناسند . این‌ امتیاز داشتن‌ شبکه‌ وسیع‌ ارتباطی‌ در واقع‌ به‌ هیچ‌ چیز مربوط‌ نیست‌ جز روح‌ ،حیله‌ گر میمون‌ . او در حقیقت‌ موجودی‌ ،خود خواه‌ و خودمرکز بین‌ است‌ . میمون‌ با آنکه‌ به‌ ظاهر شوخ‌ و دوست‌ داشتنی‌ است‌ و حتی‌ به‌ موقع‌ اطاعت‌ می‌ کند ولی‌ در واقع‌ باید این‌ حقیقت‌ را در نظر داشت‌ که‌ نظریات‌ شخصیش‌ را درباره‌ دیگران‌ همیشه‌ پشت‌ یک‌ ظاهر دوستانه‌ مخفی‌ می‌ کند . حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ او بیشتر از هر علامت‌ دیگری‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ بی‌ اعتماد است‌ و ضمنا" در مقام‌ مقایسه‌ با دیگران‌ حتما"باید او را بپذیرند . او در عین‌ حال‌ یک‌ ،روشنفکر است‌ و تشنگی‌ غریبی‌ برای‌ دانستن‌ دارد و دوست‌ دارد که‌ همه‌ چیز را ببیند ، بشنود ، بخواند و همیشه‌ در جریان‌ مسائل‌ روزمره‌ دنیا باقی‌ بماند . علاوه‌ بر آنکه‌ معمولا"با سواد و ،با فرهنگ‌ است‌ حافظه‌ای‌ آنچنان‌ قوی‌ دارد که‌ می‌ تواند در صورت‌ لزوم‌ حتی‌ جزئیات‌ هر چیزی‌ را که‌ دیده‌ یا خوانده‌ یا شنیده‌ بخاطر بیاورد . این‌ حسن‌ از طرف‌ دیگر این‌ حقیقت‌ را در پی‌ دارد که‌ حافظه‌ او معمولا"نامرتب‌ است‌ . میمون‌ اعتماد و تکیه‌ زیادی‌ به‌ خاطراتش‌ دارد . خلاقیت‌ و اصالت‌ افکار میمون‌ به‌ قدری‌ زیاد است‌ که‌ به‌ راحتی‌ می‌ تواند سخت‌ ترین‌ و پیچیده‌ ترین‌مشکلات‌ را بدون‌ ترس‌ از عدم‌ موفقیت‌ حل‌ کند . ولی‌ هرگاه‌ تصمیمی‌ گرفت‌ باید به‌ سرعت‌ آن‌ را به‌ مرحله‌ اجرا برساند . زیرا اگر چنین‌ نکند و یا تأخیری‌ در برنامه‌ هایش‌روی‌ بدهد چنانکه‌ اصل‌ موضوع‌ را به‌ دست‌ فراموشی‌ خواهد سپرد که‌ انگار چنین‌ برنامه‌ ای‌ وجود نداشته‌ است‌ . او هوش‌ سرشاری‌ دارد . . . و این‌ هنر را نیز دارد که‌ چشم‌ مردم‌ را بر روی‌ حقیقت‌ ببندد ، او حتی‌ قادر است‌ اژدهای‌ سرسخت‌ و لجوج‌ را که‌ هیچکس‌ قادر به‌ فریبش‌ نیست‌ فریب‌ دهد و به‌ راحتی‌ می‌ تواند در مقابل‌ جاذبه‌ ببر مقاومت‌ کند و بی‌ رحمانه‌ او را بی‌ آزارد . میمون‌ همانقدر که‌ ،سیاستمدار است‌ ،زیرک‌ و دانا است‌ و به‌ راحتی‌ خود را از بند هر گرفتاری‌ میرهاند . او مستقل‌ و خود خواه‌ است‌ و هرگز کسی‌ نمی‌ تواند از اوکار بکشد . برعکس‌ این‌ اوست‌ که‌ از دیگران‌ به‌ خاطر کارهائی‌ که‌ برایش‌ کرده‌ اند با ادب‌ تشکر می‌ کند . او معمولا"خیلی‌ کم‌ دچار تردید می‌ شود و گاه‌ نیز از اینکه‌ با گفتن‌ دروغ‌ کارش‌ را راه‌ بیندازد ابا ندارد . او برای‌ آنکه‌ شاهد موفقیت‌ را در آغوش‌ بکشد ممکن‌ است‌ به‌ هر کاری‌ تن‌ دهد و حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ خیلی‌ بندرت‌ بدام‌ میافتد . شاید بشود گفت‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ موفقیت‌ ، دروغگوئی‌ به‌ نوعی‌ ابزار کار اوست‌ . به‌ هر حال‌ از هرچه‌ بگذریم‌ این‌ حقیقت‌ را نمی‌ توان‌ فراموش‌ کرد که‌ میمونها به‌ معنای‌ واقعی‌ جذاب‌ ، دلربا و باهوش‌هستند و آنچنان‌ خود را دوست‌ داشتنی‌ جلوه‌ می‌ دهند که‌ هیچکس‌ نمی‌ تواند از آنها صرفنظر کند . میمون‌ موجودی‌ ،فرصت‌ طلب‌ است‌ و حق‌ هم‌ دارد زیرا اکثرا"بخت‌ مساعدش‌ فرصتهای‌ نادری‌ پیش‌ پایش‌ قرار می‌ دهند . علی‌ رغم‌ جنبه‌ های‌ منفی‌ وجودش‌ مثل‌ بطالت‌ ، دروغگوئی‌ و بی‌ دقتی‌ همیشه‌ به‌ دلیل‌ هوشیاری‌ فراوان‌ و ادراک‌ درستش‌ مردم‌ او را می‌ خواهند . او در مورد معامله‌ و خرید و فروش‌ زیرکی‌ خاصی‌ دارد . شریک‌ خوبی‌ است‌ و در هر کاری‌ که‌ احتیاج‌ به‌ تصمیم‌ گیری‌ آنی‌ داشته‌ باشد کمبود وجود میمون‌ احساس‌ می‌ شود . میمون‌ اگر امکان‌ ادامه‌ تحصیل‌ و علم‌ آموزی‌ داشته‌ باشد آنوقت‌ برای‌ انجام‌ کارهای‌ مختلف‌ اعم‌ از سیاست‌ ، تجارت‌ ، هنر و غیره‌ از خود قابلیت‌ نشان‌ می‌ دهد .هیچ‌ کاری‌ نیست‌ که‌ برای‌ او جنبه‌ اسرارآمیز و وحشت‌ آوری‌ داشته‌ باشد و حتی‌ اگر لازم‌ باشد می‌ تواند به‌ کارهای‌ ناآشنا دست‌ بزند و موفق‌ بشود . اگر میمون‌ استعدادهایش‌ را در یک‌ زمینه‌ معینی‌ بکار بگیرد شهرت‌ و موفقیتش‌ حتمی‌ است‌ . . تنها چیزی‌ که‌ می‌ تواند موفقیت‌ او را بخطر بیندازد حرف‌ زدن‌ زیاد است‌ . او باید در این‌ مورد بسیار محتاط‌ باشد و دهانش‌ را از اندازه‌ معمول‌ بازتر نکند چون‌ در این‌ صورت‌ با وجود دلربائی‌ ذاتی‌ که‌ دلیل‌ کشش‌ مردم‌ به‌ سوی‌ اوست‌ ممکن‌ است‌ پرحرفیهایش‌ مردم‌ را خسته‌ و بیزار کند . بجز گرفتاریهای‌ مالی‌ که‌ اغلب‌ با آن‌ دست‌ بگریبان‌ است‌ میمون‌ می‌ تواند از زندگیش‌ کاملا"لذت‌ ببرد . ولی‌ از نظر عاطفی‌ معمولا"خوش‌ اقبال‌ نیست‌ و در رابطه‌ با جنس‌ مخالف‌ ضعیف‌ است‌ . او خیلی‌ به‌ سهولت‌ عاشق‌ می‌ شود ولی‌ به‌ همان‌ سهولت‌ نیز خسته‌ می‌ شود و به‌ دنبال‌ عشق‌ تازه‌ دیگری‌ می‌ رود . افسوس‌ ، او هرگز در این‌ زمینه‌ راضی‌ و خشنود نخواهدبود زیرا شخصا"موجود ثابت‌ قدمی‌ نیست‌ . باآنکه‌ به‌ اندازه‌ کافی‌ گرما و حرارت‌ دارد ولی‌ روح‌ انتقادی‌ و دید روشنش‌ معمولا"گرمای‌ اولیه‌ را به‌ سرعت‌ تبدیل‌ به‌ سرما می‌ کند . اما شوخ‌ طبعیش‌ همیشه‌ او را از دست‌ و پا زدن‌ در دریای‌ شکستهای‌ عاطفی‌ نجات‌ می‌ دهد . او خوشبخت‌ است‌ زیرا بهتر از هر کس‌ قادر است‌ به‌ بدبختیهایش‌ بخندد و در صورت‌ لزوم‌ پایان‌ زیباتری‌ برای‌ هر ماجرائی‌ تدارک‌ ببیند . میمون‌ در کنار اژدها زندگی‌ خوبی‌ خواهد داشت‌ زیرکی‌ او و قدرت‌ اژدها در واقع‌ لازم‌ و ملزوم‌ یکدیگرند . آنها همچنین‌ در کارهای‌ اجتماعی‌ شرکای‌ خوبی‌ هستند(هر چند که‌ میمون‌ در اعماق‌ ذهنش‌ همیشه‌ دچار این‌ تصور است‌ که‌ به‌ تنهائی‌ کارها را بهتر می‌ توانست‌ روبراه‌ کند) . زندگی‌ در کنار موش‌ هم‌ بسیار لذت‌ بخش‌ خواهد بود . موش‌ دیوانه‌ وار مجذوب‌ برق‌ ظاهری‌ وجود میمون‌ خواهد شد و از صمیم‌ قلب‌ و بدون‌ هیچ‌ فکری‌ او را دوست‌ خواهد داشت‌ . موش‌ حتی‌ در صورتیکه‌ میمون‌ عاشق‌ او نباشد می‌ تواند با عشقی‌ که‌ خود باور دارد یک‌ زندگی‌ کامل‌ عشقی‌ داشته‌ باشد . میمون‌ ببر را دست‌ میاندازد اما به‌ او نصیحت‌ می‌ شود که‌ این‌ عمل‌ را همیشه‌ به‌ حس‌ احترام‌ توأم‌ کند . هر نوع‌ رابطه‌ ای‌ بین‌ آندو ، چه‌ احساسی‌ و چه‌ شغلی‌ به‌ هرحال‌ منجر به‌ ایجاد جرقه‌ هائی‌ خواهد شد . میمون‌ قدرت‌ ایستادگی‌ در مقابل‌ سرکشی‌های‌ ببر را نخواهد داشت‌ . اونمی‌ تواند این‌ را درک‌ کند که‌ خندیدن‌ به‌ کسی‌ می‌ تواندمنجز به‌ یک‌ جنایت‌ بشود . در اینجا میمون‌ نادانسته‌ خطر دریده‌ شدن‌ را به‌ جان‌ می‌ خرد . میمون‌ با هرعلامتی‌ که‌ ازدواج‌ کند صاحب‌ بچه‌ های‌ زیادی‌ خواهد شد . دوره‌ کودکی‌ میمون‌ به‌ خوشبختی‌ و شادی‌ می‌ گذرد . در جوانیش‌ تردیدها ، و حتی‌ نا امیدیها و شکستهائی‌ خواهدداشت‌ . و قسمت‌ سوم‌ زندگیش‌ توأم‌ با آرامش‌ خواهد بود . اما در پیری‌ اغلب‌ از تنهائی‌ رنج‌ خواهد برد و بسیار پیش‌ میاید که‌ مرگ‌ او دور از خانواده‌ ، ناگهانی‌ و ،پاثر تصادف‌ رخ‌ بدهد .

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
فال